خوشا آن دل که جانانش تو باشی
خنک باغی که ریحانش تو باشی
به رشک آید قد طوبی در آن باغ
که سرو ناز پستانش تو باشی
علاج درد بی درمان نجوید
دوا جوئی که درمانش تو باشی
خبر ها می دهد هدهد دگر بار
سبا را تا سلیمانش تو باشی
در آن مجلس شکر ریزد به خروار
که طوطی سخن دانش تو باشی
مرا ابن احسام این مرتبت بس
که جانانش تو و جانش تو باشی
سزد گر بر همه خوبان کند ناز
بتی کالحق غزلخوانش تو باشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حکایت از عشق و ارادت عمیق شاعر به معشوق دارد. شاعر به زیبایی و خاص بودن معشوق اشاره میکند و میگوید که دلهای خوشبخت و باغهای پرنقش و نگار، تنها با وجود او زیبا و ارزشمند میشوند. همچنین، شاعر از عشق و محبت معشوق بهعنوان دارویی برای دردهای بیدرمان یاد میکند و به ارتباط عمیق بین خود و معشوق اشاره میکند. او از مقام و ارزش این عشق سخن میگوید و آن را مهمتر از هر چیز دیگری میداند. در نهایت، شاعر به زیبایی معشوق و تأثیر او بر دیگران تأکید میکند و میگوید که هر کسی در عشقش نسبت به او حق دارد به او ناز کند.
هوش مصنوعی: دل خوشی دارد که محبوبش تو باشی، و باغی خوشبوست که ریحانش تو باشی.
هوش مصنوعی: در باغی که تو، با قد زیبایت همانند سرو ناز درختان هستی، درخت طوبی هم به تو حسادت میکند.
هوش مصنوعی: کسی که دچار دردی است که راه درمانی برای آن وجود ندارد، به دنبال داروی نرود. چرا که خود تو میتوانی راه حل و درمان آن درد باشی.
هوش مصنوعی: هدهد دوباره به سلیمان خبر میآورد که تو همان شخص مورد نظر هستی که در سبا زندگی میکند.
هوش مصنوعی: در آن مجلس، به میزان فراوان شیرینی و خوشی پخش میشود، به شرطی که تو مانند طوطی از علم و دانش خود صحبت کنی.
هوش مصنوعی: مرا به این مقام بسنده است که معشوقش، تو باشی و جانش تو باشی.
هوش مصنوعی: اگر بتی زیبا به همه ناز کند، جای شگفتی نیست، زیرا تو به عنوان شاعر غزلخوانش هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا دردیست درمانش تو باشی
مرا جانیست جانانش تو باشی
خوشا دردی که درمانش تو باشی
خوشا راهی که پایانش تو باشی
خوشا چشمی که رخسار تو بیند
خوشا ملکی که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی
[...]
زهی جانی که جانانش تو باشی
خوشا دردی که درمانش تو باشی
قدم سازند از سر عاشقانت
در آن راهی که پایانش تو باشی
بزخم تیغ دشمن طالب دوست
[...]
خوشا ملکی که سلطانش تو باشی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
خوشادردی که درمانش تو باشی
بباید ترک جان گفت و بسر رفت
بآن راهی که پایانش تو باشی
نه با ایمان بود کارش نه با کفر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.