با فلک دوش بخلوت گله ئی میکردم
که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست
اینهمه جور تو با مردم فاضل ز چه خاست
وینهمه فضل تو با جاهل و با نادان چیست
فلکم گفت که ایخسرو اقلیم هنر
هست معهود چو این مشغله و افغان چیست
در زوایای فلک چشم بصیرت بگشای
با همه فضل برون آر که بی نقصان چیست
گر کنی دعوی همت بجهان ابن یمین
همچو دو نان سخن جامه و ذکر نان چیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با فلک (آسمان) به گفتگو میپردازد و به دلایل ناعدالتیهایی که در زندگی وجود دارد، میپردازد. او از فلک میپرسد که چرا افراد با فضیلت به سختی دچار مشکلات میشوند و کسانی که جاهل و نادان هستند مورد لطفاند. فلک نیز به او پاسخ میدهد که این وضعیت، بخشی از سرنوشت انسانهاست. شاعر از فلک میخواهد که حقیقت را روشن کند و نشان دهد که در نهایت، فضیلت و نیکی چه معنایی دارد و این که اگر سخنی از همت و تلاش باشد، چه ارزشی دارد.
در کل، این شعر به پرسشهای عمیق درباره عدالت، فضیلت و سرنوشت اشاره دارد.
هوش مصنوعی: من با آسمان در تنهایی گلهای داشتم که چرا از بخشندگی تو، به من محرومیت رسیده است.
هوش مصنوعی: چرا تو این همه بدرفتاری با انسانهای فاضل و فرهیخته داری، و این همه درخشش و فضیلت تو در برابر نادانان و جاهلان چیست؟
هوش مصنوعی: فلکم میگوید که ای خسرو، سرزمین هنر همیشه چنین است، پس چرا این شکا و ناله وجود دارد؟
هوش مصنوعی: در گوشههای آسمان با دقت و بینش خود نگاهی عمیق بیفکن، و با تمام دانش و مهارت خود، حقیقت را نمایان کن که چه چیزی کامل و بیعیب است.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا ادعای والایی و بزرگی کنی، همچون ابن یمین، سخن تو ارزشمند و شایسته خواهد بود، اما در نهایت آنچه که مهم است و از آن بهره میبری، یاد و ذکر نان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با فلک دوش به خلوت گلهای میکردم
که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست
این همه جور تو با فاضل و دانا ز چه جاست
وین همه لطف تو با بیهنر و نادان چیست
فلکم گفت که ای خسرو اقلیم سخن
[...]
چند گویی که چه چارهست و مرا درمان چیست
چاره جوینده که کردهست تو را خود آن چیست
چند باشد غم آنت که ز غم جان ببرم
خود نباشد هوس آنک بدانی جان چیست
بوی نانی که رسیدهست بر آن بوی برو
[...]
آخر ای دوست بمردم ز غمت درمان چیست
رازِ دل فاش کنم یا نکنم فرمان چیست
جور و بی داد مکن بیش و بترس از داور
کشتۀ عشق توم خونِ مرا تاوان چیست
ظاهرم می نگری مجتمعم می بینی
[...]
گر بگویم که درون دل من پنهان چیست
خود بگویی و بدانی که غم هجران چیست
خستگان تو که دور از تو، نه نزدیک تواند
تو چه دانی که همه شب به دل ایشان چیست
کشتنم خواهی، اینک سر و اینک خنجر
[...]
ای جهان این همه درد دل بی پایان چیست
دردم از حد بشد اکنون تو بگو درمان چیست
از جفای تو دلم سوخت به احوال جهان
این ستم از فلک خیره ی سرگردان چیست
گفت اینست مرا حال دل خسته ی ریش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.