گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

گر بگویم که درون دل من پنهان چیست

خود بگویی و بدانی که غم هجران چیست

خستگان تو که دور از تو، نه نزدیک تواند

تو چه دانی که همه شب به دل ایشان چیست

کشتنم خواهی، اینک سر و اینک خنجر

می کشی یا بزیم چند گهی، فرمان چیست

درد تو آتش و آب از دل و چشمم بگشاد

به جز از سوختن و غرقه شدن درمان چیست

عشق داند که زمین را ز چه شوید اشکم

نوح داند که جهان را سبب طوفان چیست

دارم امید که چون بخت در آرم به برت

تا ز تو بخت من بی سر و بی سامان چیست

آشکارا بکشم زانکه بمردم به خیال

کان شکر خنده به زیر لب تو پنهان چیست

ور نخواهی به شکر کشت من مسکین را

لب شیرین شکنت را به شکر دندان چیست

زلف را پرس، اگرت نیست یقین کز زلفت

حال خسرو به شب تیره بی پایان چیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

با فلک دوش به خلوت گله‌ای می‌کردم

که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست

این همه جور تو با فاضل و دانا ز چه جاست

وین همه لطف تو با بی‌هنر و نادان چیست

فلکم گفت که ای خسرو اقلیم سخن

[...]

مولانا

چند گویی که چه چاره‌ست و مرا درمان چیست

چاره جوینده که کرده‌ست تو را خود آن چیست

چند باشد غم آنت که ز غم جان ببرم

خود نباشد هوس آنک بدانی جان چیست

بوی نانی که رسیده‌ست بر آن بوی برو

[...]

حکیم نزاری

آخر ای دوست بمردم ز غمت درمان چیست

رازِ دل فاش کنم یا نکنم فرمان چیست

جور و بی داد مکن بیش و بترس از داور

کشتۀ عشق توم خونِ مرا تاوان چیست

ظاهرم می نگری مجتمعم می بینی

[...]

ابن یمین

با فلک دوش بخلوت گله ئی میکردم

که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست

اینهمه جور تو با مردم فاضل ز چه خاست

وینهمه فضل تو با جاهل و با نادان چیست

فلکم گفت که ایخسرو اقلیم هنر

[...]

جهان ملک خاتون

ای جهان این همه درد دل بی پایان چیست

دردم از حد بشد اکنون تو بگو درمان چیست

از جفای تو دلم سوخت به احوال جهان

این ستم از فلک خیره ی سرگردان چیست

گفت اینست مرا حال دل خسته ی ریش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه