گنجور

 
ابن یمین

چرخ دولابیست پنداری جهان

بر مثال کوزه ها خلقان او

فرقه ئی سر سوی بالا میروند

دامنی پر نعمت از احسان او

باز جمعی را ز بالا بر نشیب

کف تهی میآورد دوران او

زو مدار ابن یمین چشم وفا

کاعتمادی نیست بر دوران او

زو طمع بر کن که هرگز کس نیافت

لقمه ئی بی استخوان بر خوان او

 
 
 
عطار

ای چو گویی گشته در میدان او

تا ابد چون گوی سرگردان او

همچو گویی خویشتن تسلیم کن

پس به سر می‌گرد در میدان او

جان اگر زو داری و جانانت اوست

[...]

مشاهدهٔ ۱۶ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
امیر حسینی هروی

کفر و ایمان عرصه میدان او

گوی دلها درخم چوگان او

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه