گنجور

 
ابن یمین

چرخ دولابیست پنداری جهان

بر مثال کوزه ها خلقان او

فرقه ئی سر سوی بالا میروند

دامنی پر نعمت از احسان او

باز جمعی را ز بالا بر نشیب

کف تهی میآورد دوران او

زو مدار ابن یمین چشم وفا

کاعتمادی نیست بر دوران او

زو طمع بر کن که هرگز کس نیافت

لقمه ئی بی استخوان بر خوان او