هر نکته که از گفتن آن بیم گزندست
از دشمن و از دوست نهان دار چو جانش
هر گاه که خواهی بتوان گفت و چو گفتی
هر وقت که خواهی نتون کرد نهانش
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
هر نکته که از گفتن آن بیم گزندست
از دشمن و از دوست نهان دار چو جانش
هر گاه که خواهی بتوان گفت و چو گفتی
هر وقت که خواهی نتون کرد نهانش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیهات نزاری بنگر بوسه ستانش
زلفش بکش و لب بگز و بوسه ستانش
با آن که چنین است مشو غرّه به حسنش
بی کار چرا باشی مگذار چنانش
مگریز ز تیرِ مژۀ مستش اگرچه
[...]
آمد بر من خادمکی همچو دو پیکر
ز آهن زده بر خود گرهی سخت میانش
دارد دو سر و یک دهن اما دهنش را
نی رسته دندان بوی اندر نه زبانش
وین طرفه که بی آنکه نماید سر دندان
[...]
بیرون ز کمر هیچ ندیدم ز میانش
جز خنده نشانی نشنیدم ز دهانش
زان نادره ی دور زمان هر که خبر یافت
نبود خبر از حادثه ی دور زمانش
بگذشت و نظر بر من بیچاره نیفکند
[...]
صد سال ز من دارد اگر هجر نهانش
به زان که ببینم به طفیل دگرانش
میکرد شبی نسبت خود شمع به خوبان
چون خواست که نام تو برد سوخت زبانش
دل داشت یقین نیستی آن دهن اما
[...]
آن گه که تو باشی در مردن نگرانش
با صد هوس از دل نرود حسرت جانش
دل بهر هلاک از تو طلب کرد نگاهی
غافل که دهد عمر ابد لذت جانش
بی بهره شهید تو که از پرسش محشر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.