گنجور

 
ابن یمین

ای دل ز غم منال که از گردش زمان

تنها تو نیستی به جفای زمانه خاص

خاصیتی است مردم این روزگار را

نتوان به هیچ روی شدن منکر خواص

گر فی‌المثل هزار نکویی کنی به خلق

زیشان به جز بدی نتوان یافتن قصاص

 
 
 
ابن حسام خوسفی

ساقی بیار لعل مذاب رحیق خاص

باشد که یابم از غم دل یک زمان خلاص

ما را به آب چشمه ی حیوان چه حاجتست

لعل لب تو چشمه ی نوش است در خواص

آنجا که قید زلف تو دام بلا نهد

[...]

جامی

ساقی بده ز خم صفا یک دو جام خاص

تا یابم از کدورت خود یک دو دم خلاص

باشد به قدر لطف سخنور سخن لطیف

از گفته های عام مجو نکته های خاص

بر خصم جور پیشه مکن تیغ انتقام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه