گنجور

 
ابن یمین

مرا دوستی کو که با دشمنم

بگوید که این نکته میدار یاد

که گر دادت اقبال دور فلک

ور ادبار ازو بهره ما فتاد

سپاس از خدای جهان آفرین

که هر شام آمد پس از بامداد

از ادباد و اقبال ما و شما

سپهر برین داد روزی بباد

چو خواهد گذشتن همان و همین

چرا غم خورم من چه باشی تو شاد