آندم که مرا فرقت آن لعبت چین بود
از غایت تلخی چو دم بازپسین بود
یاد لب و دندان چو لعل و گهر او
میکردم و جز عم صدف در ثمین بود
آن عهد کجا رفت که از زلف چو شامش
زنجیرکشان این دل دیوانه بچین بود
گر ز آنکه فراموش شد آنسرو سهی را
کش ابن یمین از همه عشاق کمین بود
از یاد نرفت ابن یمین را که چو سایه
اندر پی آن شمسه خوبان زمین بود
خرم شب وصلش که مرا تا سحر از شام
مهتاب بنظاره آن روی و جبین بود
امروز چنان گشت که گوئی همه عمر
با سوخته مهر خود آن ماه بکین بود
رفتیم بنظاره رخسار چو ماهش
کز هر دو جهان حاصل عشاق همین بود
ابروی کمان پیکرش از غمزه خدنگی
زد بر جگر خسته که آن را ابن یمین بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به یاد عشق و معشوق خود میپردازد و احساسات تلخ و شیرینی را که از جدایی و وصال او تجربه کرده، بیان میکند. او به یاد لبان و دندانهای زیبا و زلف بلند معشوق میافتد و از احساسات عمیقش نسبت به او میگوید. شاعر به یاد میآورد که چگونه در کنار معشوقش خوشبختی را تجربه کرده و حالا که او را از دست داده، دلش دچار درد فراوانی شده است. به نظر میرسد عشق و یاد معشوق با او باقی مانده و او هیچگاه نتوانسته او را فراموش کند. شاعر همچنین به زیباییهای شب وصال و تاثیر آن بر روح و جانش اشاره کرده و به تصویر زیبایی که از معشوقش دارد، میبالد. در نهایت، ابروهای معشوقش را به مثابه تیر غمزهای میبیند که بر دل او فرود آمده و زخمهای عشق را عمیقتر میکند. این شعر مجموعهای از احساسات عاشقانه، درد و یادآوری معشوق است.
هوش مصنوعی: در زمانی که از آن معشوق چینی خود دور شدم، احساس تلخی و غم شدیدی داشتم که مانند آخرین نفس بود.
هوش مصنوعی: به یاد لبها و دندانهای او که مانند لعل و گوهر میدرخشیدند، فکر میکردم و جز عم صدف (پوستهای که دانههای مروارید را در خود دارد) در این زیبایی چیزی دیگر نبود.
هوش مصنوعی: آن زمان کجا رفت که دل دیوانهام به خاطر زنجیر زلف تو پیوسته و بیتاب بود؟
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است که آن سرو بلندبالا فراموش شده باشد، اما ابن یمین از همه عاشقان در کمین عشق او نشسته است.
هوش مصنوعی: ابن یمین همیشه در خاطرها باقی خواهد ماند، چرا که او همچون سایهای به دنبال زیباییهای این دنیا بود.
هوش مصنوعی: شب خوشایند وصال اوست که تا سحر میتوانم از زیبایی چهره و پیشانیاش زیر نور ماه لذت ببرم.
هوش مصنوعی: امروز به قدری حال و هوای غمناک و سوگواری دارم که گویی تمام عمر را به خاطر خیانت و جدایی محبوب خود گریه کردهام.
هوش مصنوعی: ما رفتیم تا چهره زیبایش را تماشا کنیم، چرا که حاصل عشق ورزیدن در این دو جهان فقط همین لحظه است.
هوش مصنوعی: ابروی کمانمانند او با یک نگاه، تیر غم را بر دل خستهام فرود آورد، که این احساس فقط از ابن یمین برمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
گفتم که بسی خط خطا بر تو کشیدند
گفتا همه آن بود که بر لوح جبین بود
گفتم که چرا مهر تو را ماه بگردید؟
[...]
دوشینه ازو کلبه ما شاه نشین بود
غمخانه درویش به از خلد برین بود
هم دولت سلطانی و هم پایه شاهی
در بارگه عشرت ما عیش کمین بود
حاجت بمی و نقل نبده مجلسیانرا
[...]
آنکس که مرا از دو جهان یار گزین بود
برگشت ز عهد من و شرطش نه چنین بود
دل بردی و بر آتش هجرم بنشاندی
امّید من و عهد تو ای دوست نه این بود
شادیم که جان در غم عشق تو بدادیم
[...]
گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
گفتم که بسی خط خطا بر تو کشیدند
گفتا همه آن بود که بر لوح جبین بود
گفتم که چرا مهر تو را ماه بگردید؟
[...]
کس چون تو نبودست و نخواهد پس ازین بود
در باغ جهان میوه مقصود همین بود
در کعبه و بتخانه در من نگشادند
مارا همه جا بخت بدخویش قرین بود
دل گوشه تنگی است ولی وقف غم تست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.