گنجور

 
ابن یمین

آنها که درین دوران صاحبنظران باشند

چون بر سر کوی او با هم گذران باشند

در مستی عشق او گر باخبرند از خود

نزدیک خبرداران از بیخبران باشند

در بحر غمش غرقم آنها چه خبر دارند

کز لجه این دریا مانده بکران باشند

گر خسرو پرویز است فرهاد زمان گردد

جائیکه درو یکسر شیرین پسران باشند

ای باد بگو با او کز سوختگان خود

بشنو سخنی کایشان صاحبنظران باشند

بر ابن یمین عشقت گر عیب همی دانند

آنها که کنند اینعیب از بیهنران باشند

از طعنه بدگویان ناچار گذر نبود

عیسی چه محل دارد جائی که خران باشند