گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

رویت که ازو عالم خوبی بنظام است

چشم بد از و دور یکی ماه تمام است

نی نی غلطم مه که و خورشید چه باشد

خورشید کنیز است ترا ماه غلام است

یک بنده روی رخت غره صبح است

یک چاکر هندوی خطت طره شام است

خرم نفسی کز درم آئی بسلامی

باز آی که منزل ز تو خود دار سلام است

ناکامی من زین فلک بیسرو پای است

از دوری آن هیچ مرا کار بکام است

خون ریختن من بچه فتویت حلال است

دیدار تو دیدن بچه تقویم حرام است

گشتم ز غم عشق تو ایدوست بحالی

کز هستی من نیست نشانی همه نام است

گر ز آنکه مرا در نظر آری و خیالم

پرسی ز یکی کابن یمین زین دو کدام است

 
 
 
سعدی

بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است

ای مجلسیان راه خرابات کدام است

هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند

ما را غمت ای ماه پری‌چهره تمام است

برخیز که در سایهٔ سروی بنشینیم

[...]

امیرخسرو دهلوی

ما را چه غم امروز که معشوقه به کام است

عالم به مراد دل و اقبال غلام است

صیدی که دل خلق جهان بود به دامش

المنت لله که امروز به دام است

چون طالع آن نیست که بوسم لب لعلت

[...]

ابن یمین

کردم ز میان همگان عزم کناری

تایب شده یکباره ز چیزیکه حرام است

گفتند که اسرار نهان داشتنت چیست

بر گو که حلالست حرامست کدام است

گفتم که بلی هست نهان نزد من اسرار

[...]

کمال خجندی

ما را نه غم ننگ و نه اندیشه نام است

در مذهب ما مذهب ناموس حرام است

گو خلق بدانید که پیوسته فلان را

رخ بر رخ جانانه و لب بر لب جام است

سجاده نشین عارف و دانا نه که عامی است

[...]

ناصر بخارایی

چون مستی آن نرگس پر فتنه مدام است

گوش من و بانگ نی و دست من و جام است

گر اختر مقصود به ما خوش نبرآید

ما را رخ زیبای تو ماه تمام است

رخسار تو را لالهٔ‌ دل‌سوخته هندوست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه