گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

تا در آمد خط شبرنگ تو پیرامن ماه

کسوت حسن تراشد علم از شعر سیاه

آنچنان کز شکرت سبزه دمیدست و نبات

از لب چشمه حیوان ندمد مهر گیاه

حبذا طالع فرخنده آنکس که فتد

نظرش بر رخ میمون تو هر روز پگاه

چشمم از خیل خیال تو از آن محرومست

که گذر می نتوان کرد ز دریا بشناه

گفتم ایدل چه گنه دید دلارام ز تو

کت بسیمین ذقن افکند چو یوسف در چاه

گفت کز بهر خدا تهمت بیهوده مکن

ستمی میکند او ورنه که کردست گناه

ور بخون ریختنم میل کنی بهر دلت

کند اینکار بچشم ابن یمین بی اکراه

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode