گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

آبحیات میچکد از لب جانفزای تو

راحت روح میدهد خنده دلگشای تو

خوش بود از لبت سخن هم بجفا و هم ثنا

همچو ثنا خوش آیدم از لب تو جفای تو

مهر رخت بتیغ اگر گرد بر آرد از دلم

ذره خاک من کند میل سوی هوای تو

گر بهلاک جان بود میل تو من رضا دهم

هیچ ارادتی مرا نیست بجز رضای تو

حجره دل چو جای تست از غم خود تهی کنش

غم چه که هیچ شادیی نیست مرا بجای تو

جز لب و دیده در غمت خشگ و ترم نماند هیچ

از تر و خشگم آنچه هست نیست مگر برای تو

تا تو برخ غزاله ئی تا تو بچشم چون غزال

ابن یمین ز جان و دل هست غزلسرای تو

 
 
 
مجیرالدین بیلقانی

داد دلم به دست غم طره دلربای تو

برد به عرض بوسه جان عارض جانفزای تو

گر دل و جان ز دست شد غم نخورم برای خود

زانکه چه جان چه خاک ره گر نبود برای تو؟

دل که بود که دم زند تا ندهد مراد تو؟

[...]

عطار

ای دل مبتلای من شیفتهٔ هوای تو

دیده دلم بسی بلا آن همه از برای تو

رای مرا به یک زمان جمله برای خود مران

چون ز برای خود کنم چند کشم بلای تو

نی ز برای تو به جان بار بلای تو کشم

[...]

عراقی

ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو

سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو

مرهم جان خستگان لعل حیات بخش تو

دام دل شکستگان طرهٔ دلربای تو

در سر زلف و خال تو رفت دل همه جهان

[...]

مولانا

جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو

آینه بین به خود نگر کیست دگر ورای تو

بوسه بده به روی خود راز بگو به گوش خود

هم تو ببین جمال خود هم تو بگو ثنای تو

نیست مجاز راز تو نیست گزاف ناز تو

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

ای به تو آرزویِ من بیش‌تر از جفایِ تو

سر برود ولی ز سر کم نشود هوایِ تو

دشمن و دوست گو بکن هر غرضی که ممکن است

جور همه جهانیان من بکشم برای تو

باقی‌ِ عمر بر درت سر بنهم به بندگی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه