ای خم زلف تو چون حلقه جیم
دهن تنگ تو چون حلقه میم
جیم زلف آمده بر حسن تو دال
دل شده نفطه آن حلقه جیم
شکل ابروی تو نو نیست ز مشک
حرف دندان تو سینی است ز سیم
من و تو هر دو چو لام و الفیم
زوتر آ لام الفی بو که شویم
از دلم هوش و ز تن توش ببرد
آنکه چشمان ترا کرد سقیم
دلم از مار سر زلف تو باز
خست و در پای تو افتاد سلیم
روح بخشد چو مسیحا سحری
کآید از خاک در دوست نسیم
ایرفیقان چه تدارک که مرا
بر ره افتاد یکی بند عظیم
بسفر رفت دلارام و غمش
در دل ابن یمین مانده مقیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق پرداخته و از نمادهای مختلف برای توصیف ویژگیهای او استفاده میکند. شاعر به زلفهای معشوق که همچون حلقهای زیبا و پیچیده هستند اشاره میکند و دندانهای او را به نرمی و درخشانی سیم تشبیه میکند. او در ادامه به رابطه عمیق و وابستگی خود به معشوق میپردازد و میگوید که چشمان معشوق همچون بیماری او را درگیر کرده است. در نهایت، شاعر از درد فراق و حسرتی که از جدایی بر او عارض شده، سخن میگوید و به درد و رنج حاصل از این عشق ناگزیر اشاره میکند.
هوش مصنوعی: موی تو مانند حلقهای نرم و زیبا است و دهان تو نیز مانند حلقهای باریک و دلنشین به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: زلف جیم شکلی زیبا دارد که بر صورتت جلوهگری میکند و آن نقطهای که در حلقه زلف وجود دارد، دلتنگیام را بیشتر میکند.
هوش مصنوعی: ابروی تو به زیبایی خاصی است و مانند مشکی تازه میدرخشد، همچنین دندانهایت مانند سینیای از نقره هستند که زیبایی خاصی به چهرهات میبخشند.
هوش مصنوعی: من و تو مانند حروف لام و الف هستیم که زود به هم متصل میشویم، پس بیایید مانند این حروف به یکدیگر نزدیکتر شویم.
هوش مصنوعی: کسی که چشمان تو را بیمار کرد، از دلم آرامش و از جسم تو نیرو را گرفت.
هوش مصنوعی: دل من از خطر و فریب زلفهای تو خسته شد و به محبت و آرامش در پای تو فرود آمد.
هوش مصنوعی: هنگامی که نسیمی از طرف دوست بیاید، مانند روحی که مسیحا به انسان میبخشد، زندگی و حیات تازهای به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: ای دوستان، چه تدبیری بکنید که بر سر راهم یک زنجیر بزرگ افتاده است.
هوش مصنوعی: دلارام به سفر رفته و غمش در دل ابن یمین دائماً باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این غر غرچه جغد دمن است
نیست او را چو همای اصل کریم
چون کلاغ است نجس خوار و حسود
چون خروس است زناکار و لئیم
هست چون قمری طناز و وقح
[...]
بی تو دارم ز جدا مردن بیم
روی بنما که کنم جان تسلیم
شد دو نیم از تو دل خسته چرا
از من خسته دلی بر یک نیم
دارم ای اختر فرخنده ز تو
[...]
بود تا بود در آن پاک حریم
همچو پاکان بدل پاک مقیم
بود این صخر از ابناء سلیم
داشت با آل اسد کین قدیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.