گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

ای خم زلف تو چون حلقه جیم

دهن تنگ تو چون حلقه میم

جیم زلف آمده بر حسن تو دال

دل شده نفطه آن حلقه جیم

شکل ابروی تو نو نیست ز مشک

حرف دندان تو سینی است ز سیم

من و تو هر دو چو لام و الفیم

زوتر آ لام الفی بو که شویم

از دلم هوش و ز تن توش ببرد

آنکه چشمان ترا کرد سقیم

دلم از مار سر زلف تو باز

خست و در پای تو افتاد سلیم

روح بخشد چو مسیحا سحری

کآید از خاک در دوست نسیم

ایرفیقان چه تدارک که مرا

بر ره افتاد یکی بند عظیم

بسفر رفت دلارام و غمش

در دل ابن یمین مانده مقیم

 
 
 
خاقانی

این غر غرچه جغد دمن است

نیست او را چو همای اصل کریم

چون کلاغ است نجس خوار و حسود

چون خروس است زناکار و لئیم

هست چون قمری طناز و وقح

[...]

جامی

بی تو دارم ز جدا مردن بیم

روی بنما که کنم جان تسلیم

شد دو نیم از تو دل خسته چرا

از من خسته دلی بر یک نیم

دارم ای اختر فرخنده ز تو

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
شیخ بهایی

بود تا بود در آن پاک حریم

همچو پاکان بدل پاک مقیم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه