صبا ز برگ گلش چون کلاله بر گیرد
دلم چو سنبلش آشفتگی ز سر گیرد
چو یوسف است بخوبی ولی سلیمان وار
هزار کشور جانرا بیک نظر گیرد
دمید سبزه تر بر کنار سرخ گلش
چو هاله ئی که ز قوس قزح قمر گیرد
بغیر غالیه گون خط بگرد سطح مهش
که دید شام که او دامن سحر گیرد
بسوزم از تف دل گفتمش چنان زغمت
جواب داد که با من کجات در گیرد
باختیار سفر از جناب حضرت او
کسی کند که دل از جان خویش بر گیرد
از او جدا نتوانم شدن که روز وداع
رود ز دیده من سیل و رهگذر گیرد
نه آن بود دل من گر هزار جور کشد
که جز طریقه عشقش ره دگر گیرد
نباید ابن یمین را جفاش تلخ از آنک
چو بگذرد بلبش لذت شکر گیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر کلاسیک فارسی بیانگر عشق و زیبایی است. شاعر به توصیف معشوق خود میپردازد و او را با گل و زیباییهای طبیعی مقایسه میکند. اشاراتی به احساسات عمیق و آشفتگیهای درونی شاعر نیز وجود دارد. معشوق همچون یوسف زیبایی خیرهکنندهای دارد و نگاهش همه چیز را در بر میگیرد. همچنین، شاعر از درد جدایی و وابستگی به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که عشق او، حتی در سختترین شرایط، راه و مسیر دیگری را نمیپذیرد. در نهایت، شاعر بر لذت عشق تاکید دارد و میگوید که نباید به تلخیهای زندگی توجه کرد.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی، زمانی که گلبرگهای گل را به حرکت درمیآورد، دل من نیز به مانند سنبل، دچار آشفتگی و بیقراری میشود.
هوش مصنوعی: اگر یوسف را به زیبایی توصیف کنیم، سلیمان هم با نگاهی عمیق و قابل ملاحظه میتواند جانها را در هزار کشور یکجا ببیند.
هوش مصنوعی: سبزهای تازه و شاداب در کنار گل سرخش ظاهر شده که مانند هالهای است که از قوس قزح به دور ماه شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: غیر از زعفران که رنگش طلایی است، هیچ چیز دیگری نمیتواند زیبایی و لطافت صورت او را به تصویر بکشد. وقتی در شام، سحر را در دامن خود میگیرد، زیبایی او را به خوبی میتوان مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: از شدت عشقت به آتش میافتم و به تو گفتم، اما تو با جوابی که دادی، نشان دادی که کجا هستی و در چه حالتی درگیر میشوی.
هوش مصنوعی: کسی میتواند سفر کند که با تمام وجود از دل و جان خود برای او دل بکند و آماده این کار باشد.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از او دور شوم، زیرا روز جداییام همچون سیلابی خواهد بود که از چشمم میریزد و تمام راه را میپوشاند.
هوش مصنوعی: دل من به هیچ چیز جز عشق او تسلیم نمیشود، حتی اگر هزاران مشکل و سختی پیش بیاید.
هوش مصنوعی: نباید از تلخی جدایی ابن یمین ناامید شود، زیرا زمانی که این دوران سخت گذر کند، شیرینی لذتها و شادیها دوباره به سراغش خواهد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر اکابر آفاق شمس دولت و دین
تویی که قدرت تو کوه را کمر گیرد
سپاه حادثه را خوف تو به زخم سنان
چو بخت دشمنت از خواب بی خبر گیرد
فلک بسان همایی ست پرگشاده مقیم
[...]
کدام چاره سگالم که با تو درگیرد
کجا روم که دل من دل از تو برگیرد
ز چشم خلق فتادم هنوز و ممکن نیست
که چشم شوخ من از عاشقی حذر گیرد
دل ضعیف مرا نیست زور بازوی آن
[...]
زمانه عهد و وفا عاقبت ز سر گیرد
مفارقت ز میان من و تو برگیرد
مرا تو جان و جهانی و خاک بر سر دل
اگر به جای تو هرگز کسی دگر گیرد
چو دل هر آینه در کار دوست خواهد شد
[...]
بدل چه پند دهم تا دل از تو برگیرد
بجان چه چاره کنم تا رهی دگر گیرد
کسی که دل ز تو برگیرد اندر آن عجبم
که بر کجا نهد آن دل که از تو برگیرد
بیک نظر بگرفتی و مر او نیست شگفت
[...]
سحرگهی که چمن، شمع لاله در گیرد
سمن به عزم صبوحی پیاله برگیرد
جهان پیر چون نرگس، جوان و تازه شود
هوای جام و نشاط قدح ز سر گیرد
چو مرغ عیسی اگر لعبتی ز گل سازی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.