گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن حسام خوسفی

ای خوشا آن دم که بنشینیم رویاروی دوست

شکوه دل باز رانم یک به یک با موی دوست

چون بنفشه بر سر زانوی خدمت سالها

بوده ام ، باشد که یارم بود هم زانوی دوست

بر سر آنم که تا سر دارم از دستم دهد

بر ندارم سر ز خاک رهگذار کوی دوست

پهلو از پهلو نشینان زان جهت کردم تهی

تا مگر روزی توانم بود هم پهلوی دوست

راه دشوار ست و منزل دور و مقصد ناپدید

سالکی باید که ما را ره نماید سوی دوست

تا دگر مشک از خطای خود نیارد دم زدن

گو صبا بر باد ده یک حلقه از گیسوی دوست

هر کسی را قبله از سویی و روی از جانبی است

قبله ابن حسام از جانب ابروی دوست

 
 
 
سعدی

صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست

بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست

دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم

ور نسازد می‌بباید ساختن با خوی دوست

گر قبولم می‌کند مملوک خود می‌پرورد

[...]

حکیم نزاری

باز دیدم خویشتن را در بهشتِ کویِ دوست

آبِ حیوان نوش کردم بر جمالِ رویِ دوست

دست در کش خفته لب بر چشمۀ حیوان یار

طوقِ گردن کرده مار حلقۀ گیسویِ دوست

در غلط می افکنم خود را و می گویم به دل

[...]

ابن یمین

ماه عیدست این ندانم یا خم ابروی دوست

روز نوروزست تابان در جهان یا روی دوست

آفتاب از روی چون مهرش مثالی روشنست

لیک طغرائی ندارد چون خم ابروی دوست

صبحدم نرگس چو چشم از خواب مستی برگشاد

[...]

سیف فرغانی

آفتاب حسن را برج شرف شد روی دوست

سایه دولت خوهی بیرون مباش از کوی دوست

کی تواند روی او بی عشق دشمن روی دید

دوست روی عشق باید تا ببیند روی دوست

گرچه جان بخش است بوی دوست مر عشاق را

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیف فرغانی
کمال خجندی

عید شد خواهیم دیدن ماه یعنی روی دوست

روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست

دیده ها از بامها در جست و جوی ماه نو

عاشقان از پستی و بالا به جست و جوی دوست

لیلة القدری که در وی بود حلقه حلقه روح

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال خجندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه