ما وصال تو به زاری و دعا میطلبیم
دردمندیم و ز لعل تو دوا میطلبیم
همچو حجّاج به احرام درت بسته میان
کعبهٔ کوی تو از راه صفا میطلبیم
هرکسی از پی مقصود خود اندر طلبی است
حاصل آنست که ما از تو ترا میطلبیم
دیده هرسو نگران و تو به خلوتگه دل
تو کجایی و ترا ما به کجا میطلبیم
در نسیمی که ز زلف تو دمد موجودست
آنچه از رایحهٔ باد صبا میطلبیم
نفحهٔ مشک خطا در شکن طرّهٔ تست
ما ز چین سر زلفت به خطا میطلبیم
غرض ابن حسام از رخ زیبای تو چیست
غالب آنست که ما صنع خدا میطلبیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دیده دیدن رویت ز خدا می طلبیم
در رخ نور وشت نور و صفا می طلبیم
مدّتی تا ز غمت دل به جفا بنهادیم
لیکن از کوی صفا بوی وفا می طلبیم
ما نداریم گناهی، چو تو می گویی نیست
[...]
خستهحالیم و ز زلف تو شفا میطلبیم
دردمندیم و ز وصل تو دوا میطلبیم
هرکسی را ز تو گر هست به نوعی طلبی
ما به هر وجه که هست از تو تو را میطلبیم
از خدا نعمت جنت طلبد زاهد و ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.