بی وفایی چو تو درعالم نیست
حاصل از عشق توام جز غم نیست
غمی از مردن ما نیست تو را
زآنکه در خیل توچون ما کم نیست
به ز درد تو مرا درمان نی
به ز زخم تو مرا مرهم نیست
غم دل با تو بگویم نه به غیر
که به غیر از تو مرا محرم نیست
نیست چون عارض توماه که ماه
به رخش زلف خم اندر خم نیست
هست چشم تواگر پور پشنگ
دل من نیز کم از رستم نیست
هر که را عشق تو بر سر نبود
هست نسناس بنی آدم نیست
همه شب تا به سحر بی تو مرا
به جز از ناله کسی همدم نیست
دلم ازعشق بلنداقبال است
لیک یکدم به جهان خرم نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوشتر از ساغر می همدم نیست
بهتر از عشق بتان محرم نیست
نوش کن جام می ای عمر عزیز
که حیاتی به از این یکدم نیست
می خورم جام غم انجام به ذوق
[...]
سرو خندید سحر، بر گل سرخ
که صفای تو به جز یکدم نیست
من بیک پایه بمانم صد سال
مرگ، با هستی من توام نیست
من که آزاد و خوش و سرسبزم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.