آتشی کز توگلستان من است
چاه و زندان تو بستان من است
زخم کز تیغ توباشد مرهم است
درد کزعشق تودر مان من است
هر چه آید ز تو ای دوست نکوست
اجل گرگ تو چوپان من است
من ندارم خبر از مذهب ودین
عشق رخسار تو ایمان من است
از غمت بس که فشانم اختر
آسمان درغم دامان من است
سزد ار طعنه زنم بر مه ومهر
بس که مهرت به دل وجان من است
هر که داراست بلند اقبال است
ز این گهرها که به عمان من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا رب آن ماه تمام، آن من است
که بقد سرو خرامان من است
با سر زلف پریشان، همه روز
در پی کار پریشان من است
عمر جاوید طمع میدارم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.