بینم ای ترک عجب خونخواری
خود بگو بار منی یا یاری
دلم ازدست توخون شد به برم
بسکه بد عهد وجفا کرداری
مشک نارند زتاتار به فارس
که تواز طره دوصدتاتاری
بردی ازیک نگه ازمن دل ودین
بوالعجب حیله گر وسحاری
نیستی از چه نگهدار دلم
آخر ای سنگدل ار دلداری
عهدکردی که به مستی دهمت
بوسه ای هر چه کنم هشیاری
پرسی از حال دلم دل ز کفم
تو ربودی چه عجب عیاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف درد و رنج خود از عشق میپردازد. او از شخصی که به او علاقمند است میگوید و از شکایت و گلهگزاری از بیوفایی و جفاهای او میکند. دلش به خاطر این بدعهدیها خون شده و در عین حال زیبایی و جذابیت طرف مقابل را تحسین میکند. شاعر از او میخواهد که مشخص کند آیا او در واقع یاری اوست یا بار او. در پایان، شاعر از درد و سردرگمی خود در این رابطه صحبت میکند و از طرف مقابل میخواهد تا درک کند که چقدر برایش مهم است.
هوش مصنوعی: ای ترک، تعجب میکنم از خونخواریات. بگو، آیا تو بار من هستی یا یاریام؟
هوش مصنوعی: دل من به خاطر رفتارهای بد و بیوفاییات بسیار زخمخورده و غمگین است.
هوش مصنوعی: مشک در اینجا به معنی عطر خوشبو و دلربا است که از زلف و موهای زیبا میوزد. در نتیجه، این عبارت به معنای این است که عطر خوشبویی که از موی تو به مشام میرسد، از عطر مشک و دیگر عطریات قویتر و دلانگیزتر است.
هوش مصنوعی: نگاهی به من انداختی و قلب و ایمانم را از من گرفتی، تویی که عجیب و غریب، حیلهگر و جادوگری.
هوش مصنوعی: برعکس انتظاراتم، از چه چیزی داری دل من را نگه میداری؟ ای سنگدل، اگر دلداری نیستی.
هوش مصنوعی: تو به من وعده دادی که در حال مستی، بوسه ای به من خواهی داد، اما من هر کار که بکنم، نمیتوانم از حالت بیداری خارج شوم.
هوش مصنوعی: از حال دلم بپرس که چطور است و بدان که تو چه عجب کار عجیبی کردی و دلم را از دستم ربودی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندر این عهد که قحط کرمست
بنه از نام نکو انباری
صیت احسان ببهائی اندک
میفروشند بخر بسیاری
ای که در شیوۀ گوهر باری
ابر خواهد ز بنانت یاری
در قفس کرد سر خامۀ تو
طوطیانرا بشکر گفتاری
این چه خلقست بدین زیبایی؟
[...]
آنچ در سینه نهان میداری
درنیابند چه میپنداری
خفته پنداشتهای دلها را
که خدایت دهدا بیداری
هر درخت آنچ که دارد در دل
[...]
دست اگر در دهان شیر کنی
وز پی قوت لقمه برداری
نزد ابن یمین ستوده ترست
زانکه حاجت بسفلگان آری
هر «الف » جان عدو را خاری
بلکه در چشم دلش مسماری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.