گفتی دهمت بوسی ودیدی که ندادی
داغی به دل زارم از این درد نهادی
بگشودهر آن عقده که اندر دل ما بود
بستی چو به ما عهد وز رخ پرده گشادی
دل را به دل ار ره بود از چیست که گاهی
از ما نکنی یاد وشب وروز به یادی
من آدمی این سان به جهان هیچ ندیدم
در حسن ولطافت به یقین حور نژادی
با مادر آن شوخ بگوئید که خود گو
گر حور نیی بچه حور از چه بزادی
من قند به شیرینی آن لعل ندیدم
پستان مگر از شهد به لعلش بنهادی
من هر چه زیاد از توکنم وصف چو بینم
از وصف من وصد چومن از حسن زیادی
با درد وغم عشق رخت خرم وشادم
گر از غم و درددل من خرم و شادی
اقبال بلنداست کسی را که تو با او
بنشستی ومی خوردی وهی بوسه بدادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج عشق سخن میگوید. او به معشوق اشاره میکند که وعده بوسه داده اما عمل نکرده و این موضوع بر دل او داغی گذاشته است. شاعر از احساسات عمیق خود میگوید و به زیبایی و لطافت معشوق اشاره میکند و حتی به مقایسه او با حوران بهشتی میپردازد. او اعتراف میکند که هیچ چیزی در دنیا به شیرینی معشوقش نیست و هر چه از زیبایی او بگوید، باز هم کم است. در عین حال، شاعر با وجود غم و درد عشق، احساس شادی میکند زیرا خاطر نشان میکند که بودن با معشوقش، حتی در لحظات سخت، باعث خوشحالیاش میشود. در نهایت، او میفهمد که خوشبختی واقعی در داشتن معشوق و وقت گذرانی با او است.
هوش مصنوعی: گفتی که به من بوسه خواهی داد، ولی دیدم که هیچکدام را به من ندادید. این بیتوجهی بر دل دردمند من تاثیری عمیق گذاشت و بار سنگینی از غم را بر دوش من نهاد.
هوش مصنوعی: هر گره و مشکلی که در دل ما بود را باز کردی، وقتی که ما را به پیمانی دعوت کردی و پرده از روی چهرهات کنار زدی.
هوش مصنوعی: اگر دل با دل راهی داشته باشد، پس چرا گاهی یاد ما را نمیکنی و شب و روز در یاد ما نیستی؟
هوش مصنوعی: من انسانی را در این دنیا ندیدهام که به لحاظ زیبایی و لطافت به اندازه او باشد، به طور مسلم او از نژاد حور بهشتی است.
هوش مصنوعی: به مادر آن دختر شیطون بگویید که خود او هم اگر فرشته باشد، بچهاش از چه جایی به دنیا آمده است.
هوش مصنوعی: من هیچ گاه نهفتهی شیرینی را مانند آن لعل زیبا ندیدم، مگر اینکه آن را با عسل شیرین کرده باشند.
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر از تو بگویم و وصف کنم، وقتی تو توصیف مرا میبینی، متوجه میشوم که تو از زیباییات بسیار فراتر از آنچه که میگویم هستی.
هوش مصنوعی: عشق برای من همراه با درد و ناراحتی است، اما باز هم خوشحالم و احساس شادابی میکنم. اگرچه غم و دلتنگی من را در بر گرفته، اما این احساسات باعث نمیشود که شادی و خوشحالی را از دست بدهم.
هوش مصنوعی: کسی که تو با او مینشینی و با او خوش میگذرانی و مدام به او محبت میورزی، انسان بزرگ و با ارزشی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ساقی پیش آر ز سرمایهٔ شادی
زان میکه همی تابد چون تاج قبادی
زان باده که با بوی گل و گونهٔ لعلست
قفل در کرمست و کلید در شادی
بسته مشواد آنچه به نصرت بگشادی
پاینده همی بادا هرچ آن تو نهادی
همواره همیدون به سلامت بزیادی
با دولت و با نعمت و با حشمت و شادی
نازد به تو همواره جوانمردی و رادی
زیرا که همه ساله تو آزاده جوادی
شادست شهنشاه و تو از سلطان شادی
با سیرت پاکیزه و با دولت دادی
ای ساقی پیش آر ز سرمایۀ شادی
زان می که همی تابد چون تاج قبادی
زان باده که با بوی گل و گونۀ لعلست
قفل دَرِ گُرمست و کلید درِشادی
چون هیچ بقایی نکند خاکی و بادی
دل بر کن این رهگذر انده و شادی
در حلقه ی رندانِ قلندر شو و بنشین
گر پای خود از زهد ریایی بگشادی
منزل مطلب چون که هم از گام نخستین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.