هر کس که باشدش خط و خالی نه دلبر است
دلبر کسی بود که دل او را مسخر است
حال دل شکسته من را ز من مپرس
آگه نیم ز دل که دلم پیش دلبر است
درد ار ز عشق یار بود بهتر از دوا
زهر ار ز دست دوست رسد به ز شکر است
آن کس که در دلش نبودعشق دلبری
درمذهب و طریقت عشاق کافر است
جز سروقد دوست که بر داده مشک تر
سرو آنچه دیده ایم به گلزار بی بر است
تاری ز زلف یار توگفتی به از تتار
یک تار موی او به دو عالم برابر است
گفتی لبان لعل نگار است شکرین
شیرین ترش بگوی که قندمکرر است
چون تونباشد آدمی از حسن ودلبری
غلمان مگر تو را پدر و حور و مادر است
چون قامت ولب تو میسر بودمرا
دیگر چه احتیاج به طوبی وکوثر است
از عشق تو به سیم و زرم نیست احتیاج
زیرا که اشک من همه سیم و رخم زر است
هر کس چومن زعشق شد اقبال او بلند
از خاک راه پست تر از ذره کمتر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فریاد من همیشه از این ایر کافر است
ایر است و با عذاب است و سنگر است
وصفش ترا بگویم اگر خورده نیستی
ور خورده ای صفات وی از منت باور است
شمشاد قد و لاله رخ و یاسمین بر است
با سرو و گل به قامت و عارض برابر است
دایم غلام و چاکر یاقوت و شکرم
کو را لب و حدیث ز یاقوت و شکر است
گفتم ز خط و زلف تو بر جان من بلاست
[...]
ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است
در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است
درد کهنت بود برآورد روزگار
این دردِ تازهروی نگوئی چه نوبر است
شهری غریب دشمن و یاری غریب حسن
[...]
جان را ز عارض و لب او شیر و شکر است
دل را ز طره و رخ او مشک و عنبر است
هم دل در آن وصال چو با عنبر است مشک
هم جان در آن فراق چو با شیر شکر است
آشوب عقلم آن شبه عاج مفرشست
[...]
گفتار تلخ از آن لب شیرین نه در خورست
خوش کن عبارتت که خطت هرچه خوشتر است
بگشای لب به پرسش من گرچه گفته ام
کان قفل لعل بابت آن درج گوهر است
تا بر گرفتی از سر عشاق دست مهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.