چه خورده ای که ز رخ همچوارغوان شده ای
کجا بدی و به بزم که میهمان شده ای
به مو چوسنبلی از رو چو گل ز قدچون سرو
زفرق تا به قدم رشک گلستان شده ای
کنون فزون هوس صحبت است با تومرا
که شعر خوان ولغز سنج و نکته دان شده ای
سراغی از تو و ازمنزلت نداد کسم
که لایری ز نظرها ولامکان شده ای
هنوز بر سر قهری و باز در پی جنگ
مرا گمان که به من یار ومهربان شده ای
مگر نه دامن من بود متکای سرت
چه روی داده ندانم که سرگران شده ای
گناه بخت بد من بود وگرنه چرا
زمن به گفته اغیار بدگمان شده ای
چه غم ندارد اگر جان ودل بلنداقبال
که آفت دل خلق و بلای جان شده ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ احوال و احساسات عاشقانه و غمگین شاعر است. شاعر به معشوقش میگوید که چرا با زیبایی و جذابیتش به مانند غنچهای خوشبو شده، اما در عین حال به نظر میرسد که دلش درگیر دشمنی و قهر است. او از تنهایی و بیخبری دیگران از حال او و معشوقش شکایت میکند و به این نکته اشاره میکند که اگر شوق صحبت با او بیشتر شود، دیگر قهر او برایش مهم نخواهد بود. شاعر همچنین به بداقبالی خود و گمانهای نادرست دیگران نسبت به رابطهشان اشاره میکند و در نهایت، به جدایی و عذابهای عاشقانهاش میپردازد.
هوش مصنوعی: چه چیزی خوردهای که چهرهات مانند زعفران درخشیده و زیبا شده است؟ کجا بودی و اکنون به کجا آمدهای که به جمع ما پیوستهای؟
هوش مصنوعی: تو به قد و زیباییات مانند سرو و گل هستی، موهایت چنان زیبا و لطیفند که به خوشبویی گل مشابهاند. تمام حالت و جمال تو باعث شده که دلبری تو در دل دیگران حسادت برانگیز باشد.
هوش مصنوعی: اکنون میخواهم بیشتر با تو صحبت کنم، چرا که میبینم به شعر و بازی با واژهها و نکتهسنجی مسلط شدهای.
هوش مصنوعی: هیچکس نشانی از تو و خانهات نپرسیده است، چون تو به دور از چشمها و در مکانی نامشخص قرار گرفتهای.
هوش مصنوعی: هنوز هم با من قهر هستی و به دنبال درگیری، اما فکر میکنی که به من دوست و مهربان شدهای.
هوش مصنوعی: آیا دامن من نمیتوانست نقش بالشتی برای سرت را داشته باشد؟ ندانم چه بر تو گذشته که اکنون در چنین حالتی هستی.
هوش مصنوعی: بخت بد من باعث شد که تو به حرفهای دیگران درباره من بیاعتماد شدهای، وگرنه دلیلی نداشت که به من بدگمان شوی.
هوش مصنوعی: نگران نباش اگر کسی با روح و دل بزرگ دچار مشکلاتی شده باشد که باعث آزار دیگران و دردسر برای خود او شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر نه بستهٔ این بیهنر جهان شدهای
چرا که همچو جهان از هنر جهان شدهای؟
تن تو را به مثل مادر است سفله جهان
تو همچو مادر بدخو چنین ازان شدهای
چرا که مادر پیر تو ناتوان نشده است
[...]
دقیقه فهم و ادا دان و نکته دان شده ای
چنانکه خواست دل من تو آنچنان شده ای
نمی توان ز تو شد خوبتر به حسن که تو
به حسن خوبتر از هرچه می توان شده ای
کسی که نیست ازو خوبتر به شهر کسی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.