با سر زلف تودارم کارها
با دلم از بس کندازارها
من سر زلف تو گیرم تا شود
بر دلم آسان همه دشوارها
بوئی از زلف تو باد آورد و ریخت
خاک حسرت بر سر عطارها
چشم و بینی تو و ابروی تو
فاش بر من کرده اند اسرارها
آنچه من بینم به زیر زلف تو
چشم کس کی دیده در گلزارها
سر بزن از زلف رهزن دلبرا
وز دلم بردار درد وبارها
نیست جز حرف بلند اقبال تو
صحبتی در کوچه وبازارها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز عشقت روح را آزارها
بر در تو عشق را بازارها
ای ز شکر منت دیدار تو
دیده را بر گردن دل بارها
فتنه را در عالم آشوب و شور
[...]
مصطفا را بد باو اسرارها
در بهشت او را بود گلزارها
زن ازین گونه خشن گفتارها
خواند بر شوی جوان طومارها
صورت ابلیس بر دیوارها
دیده ای آورده در پرگارها
صبر می باید دلا در کارها
با تو گفتم این حکایت بارها
در ره عشق و بیابان فراق
صبر می باید تو را خروارها
بس گنه دارم ز کردارم مپرس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.