گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بیدل دهلوی

سیه مستی به دور ساغرت بیتاب می‌گردد

به‌ عرض سرمه‌ گرد چشم ‌مستت ‌خواب می‌گردد

کمین عشرتی دارد اما ساز اشکی‌ کو

درین ‌گلشن چو شبنم ‌گل‌ کند مهتاب می‌گردد

ضعیفی مایهٔ شوق سجودم در بغل دارد

شکست رنگ تابی پرده شد محراب می‌ گردد

شد ازترک تماشا خار را هم بستر مخمل

به چشم بسته مژگان دستگاه خواب می‌ گردد

گل ناز دگر می‌خندد از کیفیت عجزم

شکست رنگ من در طرهٔ او تاب می‌گردد

ز دل خواهی نوایی واکشی مگذار بی‌یأسش

همان سعی شکست این ساز را مضراب می‌ گردد

مکن دل را عبث خجلت‌گداز خودفروشیها

که این ‌گوهر به عرض شوخی خود آب می گردد

امید عافیت از هرچه داری نذر آفت‌ کن

زآتش مزرع بیحاصلان سیراب می‌گردد

ز شرم زندگی چندان عرق‌ریز است اجزایم

که گر رنگی به گردش آورم گرداب می گردد

فلک می‌پرورد در هر دماغی شور سودایی

جهانی را سر بیمغز از این دولاب می‌ گردد

در عزم شکست خویش زن‌گر جراتی داری

درین ره هر قدر گستاخی است آداب می‌گردد

به‌هر جرات حریف تهمت قاتل نی‌ام بیدل

به‌ کویش می‌برم خونی‌ که آنجا آب می‌ گردد

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

امیرخسرو دهلوی

به چشمم تا خیال لعل آن قصاب می‌گردد

دمادم در اشک من به خون ناب می‌گردد

دمادم سجده می‌آرم من بیدل به هر ساعت

خیال طاق ابروی توام محراب می‌گردد

همی‌گردد خیال رویت اندر خانه چشمم

[...]

صائب تبریزی

دل سنگ از شکست دانه من آب می‌گردد

ز عاجزنالی من آسیا گرداب می‌گردد

زبال افشانی پروانه می‌ریزم ز یکدیگر

سرشک شمع در ویرانه‌ام سیلاب می‌گردد

زلال جویبار تیغ او خاصیتی دارد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
فیاض لاهیجی

ز اشک گرم من آتش کباب می‌گردد

چه آتشی است که در دیده آب می‌گردد

نگاه نرگس مست که در کمین منست؟

که صبر در دل من اضطراب می‌گردد

خراب میکدة عشوه‌ای شوم کانجا

[...]

واعظ قزوینی

اگر بیند بخوابم، نرگسش بی‌خواب می‌گردد

اگر با زلف گویم حال دل، بی‌تاب می‌گردد

سیدای نسفی

فلک از ناله شبهای من بی تاب می گردد

زمین از بی قراری های من سیماب می گردد

اگر شیخ از ته دل در رکوع حق شود قایم

قد خم گشته او حلقه محراب می گردد

به زیر آسمان از تنگدستی خانه یی دارم

[...]