در وادیی که قدرت عجزم کمال داشت
بالیدگی چو آبلهام پایمال داشت
سیراب نازم از دل بیمدعای خویش
گوهربه جیب صافی مطلب زلال داشت
کردیم سیر وادی وحشت .سواد عشق
تا نقش پا همان رم چشم غزال داشت
-عون شمع جنبش مژه ها را، رختش برد
پرواز آرمیده ما طرفه بال داشت
شورطلب، ز وهم فنا سربه جیب ماند
ورنه به خاک نیز جنون احتمال داشت
سررشتهٔ هلال به خورشید محکم است
نقصان حال ما ثری ازکمال داشت
در عین وصل چشم به پیغام دوختیم
شبنم به رویگل نگهی در خیال داشت
اکنون علاج شبههٔ هستیکه میکند
در سنگ نیز آینهٔ ما مثال داشت
آن حیرتیکهکرد به رویت مقابلم
آیینهداری از دل بیانفعال داشت
مشکل به عیش بینفسان پی بردکسی
شمع خموش سیر شبستان حال داشت
یارب شفق طرازکدامین بهار شد
رنگیکه خون بیکسیام زیر بال داشت
هرکس به قدرهمت خود ناز میکند
بیدل غم تو دارد اگر خواجه مال داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب دیده ام مشاهده ی آن جمال داشت
هرچند گریه کرد و لیکن وصال داشت
از نازکی نداشت تنش طاقت نظر
حیران آن گلم که چه نازک نهال داشت
رخ بر فروز بر همه کس تا ابد بتاب
[...]
گل بس که شرم ازان رخ پر خط و خال داشت
آیینه در کف از عرق انفعال داشت
از چشم دام می کند امروز خوابگاه
مرغی که وحشت قفس از نفس بال داشت
فیروز جنگ گشت دل شیشه بار ما
[...]
اندیشه در نزاکت معنی کمال داشت
حسن فروغ مهر نقاب هلال داشت
شیرازهٔ غبار هوسگشت خجلتم
خاکم تسلی از عرق انفعال داشت
دل رفت از برم به فسون هوای وصل
[...]
تا بود داغها، دل آزرده حال داشت
این مرغ پرشکسته، چمن زیر بال داشت
در گلشن از جمال تو، ای آفتاب روی
شبنم نبود، گل عرق انفعال داشت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.