شب دیده ام مشاهده ی آن جمال داشت
هرچند گریه کرد و لیکن وصال داشت
از نازکی نداشت تنش طاقت نظر
حیران آن گلم که چه نازک نهال داشت
رخ بر فروز بر همه کس تا ابد بتاب
کاین حسن بر کمال نخواهد زوال داشت
شد از سعادت تو بدانسان که خواستم
سیاره ی مراد که چندین وبال داشت
بند زبان ما گره ابروی تو شد
ورنه چه می شدی دل ما صد خیال داشت
گریان فغانی از تو همین نوبهار نیست
این کهنه ماتمیست که هر ماه و سال داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیتها به زیبایی و لطافت محبوبش میپردازد. او شب را به تماشای این جمال بینظیر نشسته و هرچند گریه کرده، اما به وصال رسیده است. نازکی تن محبوبش به قدری است که تحمل نگاه را ندارد. شاعر حیران است که محبوبش چقدر لطیف و نازک است. او از زیبایی محبوب میخواهد که همیشه بر دیگران بتابد، زیرا این زیبایی هیچگاه از بین نخواهد رفت. او به سعادت خود اشاره میکند که به گونهای است که آرزویش برآورده شده است، اما در عین حال از غم و اندوهی که همیشه با اوست میگوید، و بیان میکند که هر ماه و سال این غم را تجربه میکند. در نهایت، به گره خوردن زبانش به ابروی محبوب اشاره میکند و این را نشانهای از عشق و احساس او میداند.
هوش مصنوعی: در شب، زیبایی او را دیدم، هرچند که اشک ریختم، اما در عین حال به وصال او دست یافتم.
هوش مصنوعی: به خاطر نازکی و لطافت او، چشمانم از دیدن زیباییاش حیران مانده است. این گل چقدر نرم و ظریف است و این همان نازکناکی است که در وجودش دارد.
هوش مصنوعی: چهرهات را درخشان کن و به همه بنمایان تا همیشه، زیرا این زیبایی هرگز از بین نخواهد رفت و همچنان باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: به خاطر خوشبختی تو به آن درجه رسیدم که آرزو داشتم، ستارهای که خواستههایم را برآورده کند، گرچه مشکلات زیادی داشت.
هوش مصنوعی: زبان ما به خاطر ابروهای تو گره خورده است و اگر نه، دل ما پر از خیالات مختلف بود.
هوش مصنوعی: این اشک و اندوهی که در بهار جاری است، نشانهای از شادی نیست، بلکه غمی قدیمی و مداوم است که هر ماه و سال تکرار میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل بس که شرم ازان رخ پر خط و خال داشت
آیینه در کف از عرق انفعال داشت
از چشم دام می کند امروز خوابگاه
مرغی که وحشت قفس از نفس بال داشت
فیروز جنگ گشت دل شیشه بار ما
[...]
اندیشه در نزاکت معنی کمال داشت
حسن فروغ مهر نقاب هلال داشت
شیرازهٔ غبار هوسگشت خجلتم
خاکم تسلی از عرق انفعال داشت
دل رفت از برم به فسون هوای وصل
[...]
تا بود داغها، دل آزرده حال داشت
این مرغ پرشکسته، چمن زیر بال داشت
در گلشن از جمال تو، ای آفتاب روی
شبنم نبود، گل عرق انفعال داشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.