تعین جز افسون اوهام نیست
نگین خندهای میکند نام نیست
به بیمقصدی خلق تک میزند
همه قاصدانند و پیغام نیست
جهان سرخوش پستی فطرت است
هواهاست در هر سر و، بام نیست
فروغ یقین بر دلکش نتافت
درین خانهها وضعگلجام نیست
کسیتاکجا ناز سبزانکشد
به هندوستان یک گلاندام نیست
به هم دوستان را غنودنکجاست
دو مغزی به هر جنس بادام نیست
به غفلت چراغانکنید از عرق
که بالیدن سایه بیشام نیست
دماغ حریفان حسرت رساست
به خمیازه ترکن لبت، جام نیست
چه اوج سپهر و چه زیرزمین
به هرجا تویی جای آرام نیست
رعونت اگر نشئهٔ زندگیست
سر زنده باگردنت رام نیست
غبار عدم باش و آسوده زی
به این جامه تکلیف احرام نیست
ضروری ندارم سخن میکنم
اداهایم از عالم وام نیست
قناعت کفیل بهار حیاست
گل طینتم بیدل ابرام نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به شهر اندرش خواب و آرام نیست
نشستش به جز با دد و دام نیست
کرا زامر ملک اندر آرام نیست
مبارک تر از نام او نام نیست
پدر گفت کاین رای پدرام نیست
تو خُردی, ترا رزم هنگام نیست
به از نام نیکو دگر نام نیست
بد آنکس که نیکو سرانجام نیست
بگفت این زمان جای آرام نیست
مرا جز به گنجینه دژکام نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.