لوحهستی یک قلم از نقش قدرت عاری است
آمد ورفت نفس مشق خط بیکاری است
از ره غفلت، عدم را، هستی اندیشیدهایم
شبهه تقریریم و استفهام ما انکاری است
ذرهایم اما به جشم خود گران !فتادهایم
اندکی همچون به عرض آمد همان بسیاری است
پسمل ناز،کهام یاربکه از توفان شوق
هر سر مویم چو مژگان مایهٔ خونباری است
دیده کو تا بنگرد کامروز سروناز من
همچو عمر عاشقانسرگرمخوشرفتاری است
از خمار ناتوانیها چسان آید برون
سایهٔ مژگان نگاهش را شب بیماری است
هرکه را حسرت، شهید تیغ بیدادش کند
هر دو عالم عرض یک آغوش زخم کاری است
با همه وارستگی سودا تغافلپیشه نیست
موی مجنون در تلافیهای بیدستاری است
عقدهٔ اشکی اگر باقیست دل خون میخورد
تا بود یک غنچه این باغ از شکفتن عاری است
عالمی با فتنه میجوشد ز مرگ اغنیا
خواب این ظالمسرشتان بدتر از بیداری است
گردن تسلیم مشتاقان ز مو باریکتر
بر سر ما همچو آب، احکام تیغت جاری است
از من بیدل قناعتکن به فریاد حزین
همچو تار ساز نقد ناتوانان زاری است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی وجود و عدم و احساسات انسانی میپردازد. شاعر از قدرت ناپایدار زندگی و بیهودگی تلاشهای انسانی سخن میگوید و به این موضوع اشاره میکند که ما در ظاهر بزرگ نما هستیم، اما در واقعیت ارزان و ناچیزیم. شاعر به عشق و شور و شوق اشاره کرده و عواطف عاشقانه را توصیف میکند. او از درد و رنج ناشی از حسرت و امید سخن میگوید و به ناامیدی و غم دل اشاره میکند. در نهایت، شاعر از زخمهای عمیق روحی و واقعیتهای سخت زندگی مینالد و به تسلیم و ناتوانی در برابر شرایط زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: لوح وجود، تنها یک قلم است که از قدرت و تاثیر خالی است. ورود و خروج نفس، تنها تمرین کردن خط بیکاری است.
هوش مصنوعی: به خاطر غفلت، ناخودآگاه وجود را به جای عدم تصور کردهایم و شک و سوال ما در واقع نافی این حقیقت است.
هوش مصنوعی: ما شاید کوچک و ناچیز به نظر برسیم، اما در چشم خودمان ارزش و اهمیت زیادی داریم! حتی اگر به اندازهای کوچک افتاده باشیم، باز هم همین مقدار برای ما معنای بسیاری دارد.
هوش مصنوعی: عزیزم، موهای من به خاطر شدت عشق به تو مانند مژگانم پر از اشک و غم است، پس به ناز خود ادامه بده.
هوش مصنوعی: چشم کجاست تا زیبایی معشوقهام را امروز ببیند؟ چنان که عمر عاشقان در لذت و خوشرفتاری سپری میشود.
هوش مصنوعی: حالت ناتوانی و خماری را نمیتوان به راحتی ترک کرد، زیرا نگاه او مانند سایهای است که شب بیماری را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دل خود حسرتی دارد، همان حسرت ممکن است او را به شدیدترین ضربهها و آسیبها دچار کند. در واقع، تمام دنیا برای او فقط یک آغوش پر از زخم و درد خواهد بود.
هوش مصنوعی: با وجود تمام آزادگی و بینیازی، هنوز مجنون در تلاش است تا با بیتوجهی به خود، به دنبال عشق و معشوقش باشد. موی او نشانهای از این بیپناهی در عشق و تلاش برای جبران در دنیای احساسات است.
هوش مصنوعی: اگر هنوز در دل کسی غم و اندوهی باقی مانده باشد، دلش به شدت غمگین و آزرده است؛ زیرا تا وقتی که یک غنچه در این باغ وجود دارد، هیچ چیزی نمیتواند شکوفا شود و به زندگی شادی ببخشد.
هوش مصنوعی: جهانی پر از آشوب و مسائل به خاطر مرگ ثروتمندان است و خواب این ستمکاران به اندازه بیداریشان هم تلخ و ناگوار است.
هوش مصنوعی: سرانجام عاشقان برای پذیرش عشق و تسلیم بودن به محبوب، آنقدر نرم و نازک است که به باریکی مو میرسد. این در حالی است که قدرت عشق و تمایلات آن، مانند آب به سادگی و روانی، به دلها و روحها نفوذ میکند و حاکمیتش بر جانها برقرار است.
هوش مصنوعی: از من، که پر از احساس و اندوه هستم، انتظار کمتر و قناعت کن. فریاد و نالهام مانند صدای ساز در دست کسانی است که قدرت و توانایی کمتری دارند و این صدا به نوعی ترحمآور و غمانگیز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیقراریهای چرخ از دست کجرفتاری است
خاک را آسودگی از پهلوی همواری است
نیست غیراز سوختن عید مذلت پیشگان
خار را در وصل آتش پیرهنگلناری است
از مزاج ما چه میپرسیکه چون ریگ روان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.