چشم خرد آیینهٔ جام می ناب است
ابروی سخن در شکن موج شراب است
آگاهی دل میطلبی ترک هنرگیر
کز جوهر خود بر رخ آیینه نقاب است
بیتاب فنا آن همهکوشش نپسندد
شبگیرشررها همه یک لحظه شتاب است
عارف به خدا میرسد ازگردش چشمی
در نیم نفس بحر هماغوش حباب است
کیفیت توفانکدهٔگریه مپرسید
در هر نم اشکم دو جهان عالم آب است
این بحرگداز جگر سوخته دارد
آبیکه تو داری به نظر اشککباب است
چون سیهی دولت بهکسی نیست مسلم
پیداستکه هر نقش نگین نقش برآب است
خوش باشکه در میکدهٔ نشئهٔ تحقیق
مینایی اگر هست همان رنگ شراب است
بیجنبش دل راه به جایی نتوان برد
یکسر جرس قافلهٔ موج حباب است
در محفل قانون نواسنجی عشاق
گوشیکه ادا فهم نشدگوش رباب است
تا سرمه نگشتیم به چشمش نرسیدیم
در بزم خموشان نفس سوخته باب است
دل چیستکه با خاک برابر نتوانکرد
بیروی تو تا خانهٔ آیینه خراب است
دانش همه غفلت شود از عجز رسایی
چون تار نظرکوتهی آرد رگ خواباست
بیدل اگر افسرده دلی جمع کتب کرد
در مدرسهٔ دانش ما جلد کتاب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی معانی عمیق عشق، عرفان و جستجوی حقیقت میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری مانند "چشم خرد" و "جلوههای شراب"، اشاره دارد به روشنی و آگاهی که در مییابد. او بر این نکته تأکید میکند که شعف و تباهی جهان، گذرا و بیمعنا هستند و حقیقت را باید در دل جستجو کرد. شاعر یادآور میشود که عشق و وصال به خداوند از طریق دیدن و بیداری حاصل میشود و بدون حرکت و جستجو، نمیتوان به جایی رسید. او همچنین به بیپایانی زندگی و نقصان دانش در غفلت اشاره میکند و به نوعی به نقد سیستمهای آموزشی و تمامیتخواهی نیز میپردازد. در نهایت، او عشق و دل را برتر از هر چیز دیگری میداند که بدون آن زندگی بیمعناست.
هوش مصنوعی: چشم بیدار و هوشیار مانند آینهای است که زیبایی و خلوص شراب ناب را نمایش میدهد. همچنین، زیبایی کلام و سخن مانند خمیدگی و شکلی است که در امواج شراب به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آگاهی و شناخت حقیقی هستی، باید از ظاهر و هنرهای ظاهری بگذری؛ زیرا که زیبایی واقعی در باطن و ذات تو نهفته است و در حقیقت آنچه در آینه نمایان است، تنها یک پرده و نقاب است.
هوش مصنوعی: فنا و از بین رفتن، به تمامی تلاشها و کوششها ارزش نمیدهد و در نهایت، همهی زحمتها و زمانها مانند شعلههای آتش تنها یک لحظه هستند و بیفایدهاند.
هوش مصنوعی: عارف با یک نگاه عمیق و در کمترین زمان ممکن، به شناخت و وصال خدا میرسد، چرا که در این لحظهی کوتاه، دنیای وسیع و پر از زیبایی مانند دریا در آغوش حبابی قرار دارد.
هوش مصنوعی: در مورد شدت و عمق گریهام نپرسید، زیرا در هر قطره اشکم، دو جهانی از آبی که به وجود آمده، وجود دارد.
هوش مصنوعی: این دریا که داغ دلها را در خود دارد، آبی را که تو داری شبیه اشکهای کبابی به نظر میآید.
هوش مصنوعی: هیچکس از نعمت و موفقیت دائمی برخوردار نیست و این موضوع واضح است که هر چیزی که به ظاهر زیبا و باارزش به نظر میرسد، ممکن است زودگذر و بیثبات باشد.
هوش مصنوعی: شاد باش، زیرا در میخانهی عشق و در حالت خلسهی جستجو، اگر هم رنگی وجود دارد، همان رنگ شراب است.
هوش مصنوعی: اگر دل آرام و بیتحرک باشد، نمیتواند به جایی برسد. تمام راهها به سمت مقصد مانند صدای زنگ یک کاروان، ناپایدار و بیثبات هستند.
هوش مصنوعی: در جمعی که عشق و قوانین آن مورد بررسی قرار میگیرد، اگر کسی نتواند حالات عشق را به درستی درک کند، باید بداند که این مشکل از عدم توجه او به نشانهها و نغمههای عشق است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به زیبایی و دلربایی نرسیدیم و در محفل خاموشان حضور نیافتیم، از عشق و احساس واقعی بیبهره ماندیم.
هوش مصنوعی: دل انسان چه معنیای دارد که بدون حضور تو به خاک و عالم مادی تقلیل پیدا کند؟ تا هنگامی که چهرهٔ تو در زندگیام وجود ندارد، قلب من به مانند خانهای خالی و ویران است.
هوش مصنوعی: وقتی دانشی به خاطر ناتوانی در بیان به خواب برود و بیفایده شود، مانند رشتهای است که به خاطر کمعمق بودن توانایی و هوش، نمیتواند کسی را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: اگر بیدل دلش گرفته باشد و در مدرسه علم مشغول درس و مطالعه باشد، باید بدانیم که او تنها در حال مطالعه کتاب است و احوال درونیاش را در آن لحظات نمیتوانیم مشاهده کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک امشبم که خم ابروی تو محراب است
چرا به گرد من از آب دیده غرقاب است
مرا که با تو نشینم گریستن بر چیست
اگر نه بخت بد وعاشقی زیک باب است
چرا هوای لبت خون من به جوش آورد
[...]
کنار من ز سرشک دو دیده غرقاب است
که از دو دیده سرشکم روان چو سیماب است
وداع کردم و پوشیده نیست بر عشّاق
که رستخیز قیامت وداع احباب است
انیس شیفته هم صحبت است در غم دوست
[...]
بیا که مردمک دیده غرقه در آب است
ببین که اشک روانم به رنگ عناب است
به یاد یار گل اندام، خار همچو سنان
به زیر پهلوی مجروح من چو سنجاب است
ز حال دیده ی بی خواب من چه غم دارد
[...]
ترا که عالم آیینه عالم آب است
چه احتیاج به تحصیل باده ناب است؟
به گرد راز دل ما که می تواند گشت؟
خزینه گهر ما به مهر گرداب است
ز عشق اگر نکنم گریه، نیست بیدردی
[...]
دلم همیشه ز آشوب عشق بی تاب است
درین محیط، گهر مضطرب چو سیماب است
چو می به پیش نهم، قسمتم ز غیب رسد
کلید روزی من موج باده ی ناب است
چه سود کوشش غافل، که در طریق طلب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.