درتن ویرانه بیسعی قناعت وانشد جایی
به دامن پاکشیدم یافتم آغوش صحرایی
به سعی خویش مینازمکه بااین نارساییها
شدم خاک و رساندم دست تا نقشکف پایی
نمیباشد پریشان بالی نظاره شبنم را
به دیوان تحیر نیست بر هم خورده اجزایی
دلت مرد از سخن سازی در عزم خموشی زن
که جز ضبط نفس اینجا نمیباشد مسیحایی
درین دریا نگاهی آب ده سامان مستی کن
که دارد هر حیا جامی و هر قطره مینایی
نفس سرمایهٔ این چار سوییم ای هوس شرمی
بضاعتها پر افشانیست کو سودی چه سودایی
ز خواب غفلت هستیکه تعبیر عدم دارد
توان بیدار گردیدن اگر برخود زنی پایی
ز یادت رفته است افسانهٔ بزم ازل ورنه
نمیباشد جز افسون سخن پنهان و پیدایی
جهانی صید حیرت بود هر جا چشم واکردم
ندیدم چون گشاد بال مژگان چنگ گیرایی
به درد بینگاهی درهم افشردست مژگانم
خرامی تا رساند حیرت آغوش پهنایی
ندانم فرش تسیلم سر راه که ام بیدل
به دامن گردی از خود داشتم افشاندهم جایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالات روحی و تجربههای انسانی میپردازد. شاعر از احساسات درونی خود، نارساییها و جستجوی آرامش در دنیای خراب و گیجکننده صحبت میکند. او به دامن طبیعت پناه میبرد و با وجود مشکلات، به سعی و تلاش خود میبالد. در عین حال، شاعر از دردهای ناشی از عدم توجه و سرگشتگی نیز سخن میگوید. در نهایت، او به جستجوی حقیقت و بیداری از خواب غفلت در زندگی اشاره میکند و به زیباییهای نهفته در ورای تعجبات اشاره دارد. این شعر نمایانگر تضاد میان امید و ناامیدی، تلاش و بینتیجهگی است.
هوش مصنوعی: در دل یک ویرانی و بدون تلاش برای قناعت، جایی را پیدا نکردم تا به دامن پاکش پناه ببرم، اما در عوض آغوشی وسیع و بیکران در دشت پیدا کردم.
هوش مصنوعی: من به تلاش خود میبالم که با وجود کمبودها، به جایی رسیدم که به خاک افتادم و به جایگاهی دست یافتم که رد پای دیگری را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: پریشانی بال یکی از موجودات، نشانهای از تماشای شبنم نیست و در دنیای شگفتی، اجزای مختلف به هم ریختهاند.
هوش مصنوعی: دل تو از سخنگفتن و تظاهر خسته شده است. در اینجا جز کنترل نفس چیز دیگری وجود ندارد که بتواند نجاتبخش باشد.
هوش مصنوعی: در این دریا نگاهی بینداز و خود را در حالتی سرمستی غرق کن، زیرا هر حیا و عفتی در این دریا یک جام دارد و هر قطرهاش به نوعی زیبا و دلربا است.
هوش مصنوعی: زندگی تنها دارایی ما در این چهار جهت است، ای آرزو، حیا کن؛ این ثروتها تنها نمایشگری هستند که فایدهای ندارند و فقط خیال بافی هستند.
هوش مصنوعی: از خواب غفلت بیدار شو، چون این خواب به معنی نیستی است. تو میتوانی بیدار شوی، فقط کافیست کمی بر خودت فشار بیاوری و تلاش کنی.
هوش مصنوعی: اگر به یاد داشته باشی که در آغاز دنیا چه جشن و شادیای وجود داشت، دیگر هیچ حرفی جز راز و رمز شنیدنی و ناپیدا باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: هر کجا که نگاه کردم، دنیا پر از شگفتی بود و هیچچیزی را همچون مژگان دلربا و افسونگر ندیدم.
هوش مصنوعی: از درد بیتوجهی که دارم، مژگانم در هم فشرده و به آرامی حرکت میکند تا حیرت و شگفتی را به آغوشی وسیع برساند.
هوش مصنوعی: نمیدانم آیا فرش تسلیم من در مسیر است، اما من بیدل، جایی از خودم را که افشاندهام در دامن تو قرار دادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهار آمد من و هر روز نو باغی و نو جایی
به گشتن هر زمان عزمی به بودن هر زمان رایی
قدح پر باده رنگین به دست باده پیمایی
چو مرغ از گل به گل هر ساعتی دیگر تماشایی
نگاری با من و رویی نه رویی بلکه دیبایی
[...]
شبی تاری چو بیساحل دمان پر قیر دریائی
فلک چون پر ز نسرین برگ نیل اندوده صحرائی
نشیب و توده و بالا همه خاموش و بیجنبش
چو قومی هر یکی مدهوش و درمانده به سودائی
زمانه رخ به قطران شسته وز رفتن برآسوده
[...]
ایا بی حد و مانندی که بی مثلی و همتایی
تو آن بی مثل و بی شبهی که دور از دانش مایی
ز وهمی کز خرد خیزد تو زان وهم و خرد در وی
ز رایی کز هوا خیزد تو دور از چشم آن رایی
پشیمانست دل زیرا که تو اسرارها دانی
[...]
خرد را دوش میگفتم که ای اکسیر دانایی
همت بیمغز هشیاری همت بیدیده بینایی
چه گویی در وجود آن کیست کو شایستگی دارد
که تو با آب روی خویش خاک پای او شایی
کسی کاندر جهان بیهیچ استکمال از غیری
[...]
زهی اخلاق تو محمود همچون عقل و دانائی
زهی ایام تو مشکور همچون عهد برنائی
امام شرق رکن الدینکه سوی حضرتت دایم
خطاب انجم و چرخست مولانا و مولائی
اضافت با کف رادت ز گیتی گنج پردازی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.