عالم و این تردماغیهای جاه
شبنمی پاشید بر مشتی گیاه
مرگ غافل نیست از صید نفس
آتش از خس برنمیدارد نگاه
سرزمین شعلهکاران گلخن است
کشت ما را دود میباشد گیاه
زندگانی از نفس جان میکند
عمرها شد میکشم یوسف ز چاه
ناامیدی فتح باب عشرت است
خنده لب وا میکند از حرف آه
ای زبان لافت افسون سلوک
باشد از مقراض مشکل قطع راه
باده روشن مشربی وانگاه دُرد؟
پرتو خورشید و مه، وانگه سیاه
بیزبانی از خجالت رستن است
عذر تا باقیست میبالد گناه
جستجو آیینهدار مقصد است
می شوی منزل اگر افتی به راه
نازکن گر فکر خویشت ره نزد
ازگریبان غافلی بشکن کلاه
نرخ بازارکرم نشکستنیست
گر دلت چیزی نخواهد عذر خواه
بیدل از غفلت کسی را چاره نیست
سایهای دارد گدا تا پادشاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات مختلفی چون زندگی، مرگ، ناامیدی و جستجوی حقیقت اشاره دارد. شاعر از مرگ به عنوان یک واقعیت غافلگیرکننده یاد میکند و میگوید که زندگی با مشکلات و دردها همراه است. او به نقش ناامیدی در شکلگیری لذت اشاره کرده و میگوید که ممکن است خنده و شادمانی از دلِ غم و اندوه پدید آید. همچنین، شاعر به دشواریهای سلوک و جستجوی مقصد در زندگی اشاره میکند و تأکید دارد که انسانها با وجود گناه و ضعفهای خود، باید به دنبال راهی برای بهبود و رشد باشند. در نهایت، نشان میدهد که همگان به نوعی در برابر سرنوشت خود بینصیب نیستند، از پادشاه تا گدا.
هوش مصنوعی: جهان و این تردیدها مانند شبنمی بر روی دمنوشی از گیاهان نشسته است.
هوش مصنوعی: مرگ همیشه در کمین است و هیچ وقت از به دام انداختن جان انسان غافل نمیشود. آتش نیز با وجود وجود خس و علفهای بیارزش، به دنبال سوختن و سوزاندن است و به چیز دیگری توجه نمیکند.
هوش مصنوعی: سرزمین افرادی که در آتش کار میکنند، همانند یک کوره است و محصول ما تحت تأثیر دود آن قرار دارد.
هوش مصنوعی: زندگی با نفس جان ادامه مییابد و عمرها از بین میرود، اما من یوسف را از چاه بیرون میآورم.
هوش مصنوعی: ناامیدی میتواند راهی به سوی خوشی و لذت باشد، زیرا وقتی که از دل شکستگی و ناامیدی سخن میگوییم، لبخند بر لبان ما مینشیند.
هوش مصنوعی: اگر به زبان لافت بپردازیم، در واقع به راز و جادوگری در مسیر سلوک اشاره دارد که با چنگ زدن به مشکلات، راه را مسدود میکند.
هوش مصنوعی: نوشیدنیای که شفاف و دلانگیز است، و سپس دمی غلیظ و سنگین. همچون تابش خورشید و ماه، و بعد از آن، تاریکی و سنگینی.
هوش مصنوعی: خجالت باعث میشود انسان نتواند حرف بزند و وقتی عذر و بهانهای وجود دارد، گناه همچنان در دل فرد بزرگتر میشود و او را اذیت میکند.
هوش مصنوعی: اگر در جستجوی اهداف خود هستی، باید بدانی که هر قدمی که برمیداری و هر راهی که میپیمایی، تو را به مقصد نزدیکتر میکند. پس اگر به مسیر ادامه بدهی، به خانه و مقصود خود میرسی.
هوش مصنوعی: اگر با ناز و دلربایی رفتار کنی و خود را غافلانه بپنداری، بهتر است که زودتر متوجه شوی و چارهای برای خود بیندیشی.
هوش مصنوعی: اگر دلتان چیزی نخواهد، بهتر است عذرخواهی کنید؛ چون قیمت بازار عشق به آسانی شکسته نمیشود.
هوش مصنوعی: هیچکس را از غفلت راهی نیست؛ حتی سایه یک فقیر هم در کنار پادشاه حضور دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روی هر یک چون دو هفته گرد ماه
جامهشان غفه، سموریشان کلاه
ای ممالک را مبارک پادشاه
ای سزای خاتم و تخت و کلاه
تیغ خونخوارت پذیرفتار فتح
عفو جانبخشت خریدار گناه
روز کوشش بحر گردون کر و فر
[...]
گنج عمری داشتی خاقانیا
کم کم از گنج تو گم شد آه آه
شد سیاهی دیدهٔ دولت سپید
شد سپیدی چهرهٔ سلوت سیاه
در زیان عمر یکسانند خلق
[...]
باز یونس را نگر گم گشته راه
آمده از مه به ماهی چند گاه
ای جهانت بر جهانداری دلیل
وی خدایت بر خداوندی گواه
وی ز مهر سایه ات خورشید روی
در جهان، آورده هر روزی پگاه
هم جهان جاه را انصاف و امن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.