باز دل مست نواییست که من میدانم
این نوا نیز ز جاییستکه من میدانم
محمل و قافله و ناقه درین وحشتگاه
گردی از بانگ دراییستکه من میدانم
خونم آخر به کف پای کسی خواهد ریخت
این همان رنگ حناییستکه من میدانم
چشم واکردم و توفان قیامت دیدم
زندگی روز جزایی ست که من میدانم
آبگردیدن و موجی ز تمنا نزدن
پاس ناموس حیاییست که من میدانم
نیست راهی که بهکاهلقدمیطی نشود
پای خوابیده عصاییست که من میدانم
در مقامی که بجایی نرسد کوششها
ناله اقبال رساییست که من میدانم
ساز تحقیق ندارد چه نگاه و چه نفس
سر اینرشته بجاییست که من میدانم
طلبت یأس تپیدن هوس عشق وفاست
کار دل نام بلاییست که من میدانم
ای غنا شیفته با این دل راحت محتاج
فخر مفروش گداییست که من میدانم
عشق زد شمع که ای سوختگان خوش باشید
شعله هم آب بقاییست که من میدانم
حیرتم سوخت که از دفتر عنقایی او
جهل هم نسخه نماییست که من میدانم
بود عمری به برم دلبر نگشوده نقاب
بیدل این نیز اداییست که من میدانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حاکی از احساسات عمیق و تجربیات شخصی شاعر است. شاعر به بررسی حالاتی از زندگی و عشق میپردازد که در آنها از نواهایی حکایت میکند که تنها خودش میداند. او به وجود قافله و محمل در دنیای پر از وحشت اشاره میکند و به نوعی تقدیر و سرنوشت خود، به رنگ خون و حنا اشاره دارد. شاعر به چالشهای زندگی و مقامات نرسیدن به آرزوها میپردازد و در عین حال به عشق و تقاضای دل نیز اشاره میکند. در نهایت، او از حالاتی چون حیات خوش و جهل خود سخن میگوید و احساس میکند که ممکن است در لبخندهای دلبرش کل زندگیاش نهفته باشد.
هوش مصنوعی: دل من دوباره آواز زیبایی را میشنود که میدانم منشأ این آواز هم از جایی است که به خوبی آگاه هستم.
هوش مصنوعی: در این محیط وحشتناک، صدای زنگ شتری میآید که من به خوبی آن را میشناسم، و این صدا محمل و قافله و شتر را به یادم میآورد.
هوش مصنوعی: سرانجام، خون من به پای یکی خواهد ریخت و این همان رنگ حنایی است که من خوب میشناسم.
هوش مصنوعی: وقتی چشمانم را باز کردم، جهانی پر از آشفتگی و هیاهو را مشاهده کردم. زندگی مانند روز حسابرسی است و من به خوبی این موضوع را درک میکنم.
هوش مصنوعی: آبگردیدن و ایجاد موجی از خواست و اشتیاق نداشتن، نشاندهندهی حفظ و نگهداری حجاب و حیای من است که به خوبی به آن واقفم.
هوش مصنوعی: هیچ راهی وجود ندارد که با تلاش کم و بیتحرکی طی نشود، مانند عصایی که خوابیده و من از ماهیت آن آگاه هستم.
هوش مصنوعی: در جایی که تلاشها نتیجهای نداشته باشد، صدای اقبال خوشایند و موفقیت به گوش میرسد و من این را به خوبی درک میکنم.
هوش مصنوعی: تحقیق و بررسی نتایج و دستاوردها به ظاهر هیچ ارزشی ندارد، زیرا این مسیر و موضوع به جایی میرسد که من بهخوبی از آن آگاه هستم.
هوش مصنوعی: خواستهام که ناامیدی، عشق واقعی را حس کند، زیرا کار دل من نامی از مصیبت است که به خوبی میشناسم.
هوش مصنوعی: ای زیبایی، دل آرام و بیغمی دارم که به خاطر فخر و ثروت نیازمند نیست. من میدانم که گدایی هم میتواند با ناز و دلربایی زندگی کند.
هوش مصنوعی: عشق به شمع نزدیک شد و به سوختگان گفت خوش باشید، زیرا شعلهای که میسوزد در واقع نشانهای از زندگی و بقای من است که من به خوبی میدانم.
هوش مصنوعی: حیرت و شگفتی من این است که از کتاب آن شخصیت بزرگ، حتی نادانی و جهل نیز به نوعی کپیبرداری شده است و من این را به خوبی میدانم.
هوش مصنوعی: مدت زیادی از عمرم را در کنار معشوقی سپری کردم که هرگز چهرهاش را به کسی نشان نداد. من میدانم که این نیز تنها یک بازی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل آواره به جایی ست که من می دانم
جان گرفتار هوایی ست که من می دانم
بوی خون دل و مشک سر زلفیم رسید
مگر این باد زجایی ست که من می دانم؟
سبزه بر خاک شهیدانش، دلا، خوار مبین
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.