گر شود از خواب من خیال تو محبوس
حسرت بالین من برد پر طاووس
ساز حجابی نداشت محفل هستی
سوخت دل شمع ما به حسرت فانوس
دل نفسی بیش نیست مرکز الفت
چند نشیند نفس در آینه محبوس
دامن بیحاصلی غبار ندارد
رنگ حنا تهمتیست بر کف افسوس
تا نکشد فطرت انفعال تریها
شبنم ما را هواست پردهٔ ناموس
سر ز گریبان مکش که ریخته گردون
شمع در این انجمن ز دیدهٔ جاسوس
منکر قدرت مشو که جغد ندارد
جز به سر گنج پا ز طینت منحوس
گل به کف و در غم بهار فسردن
مزد تخیل پر است جلوهٔ محسوس
گوشت اگر نیست نغمهسنج مخالف
صوت موذن بس است نالهٔ ناقوس
ریشه دواندهست در بهار جنونم
پیچش هر گردباد تا پر طاووس
بیدل از این مزرع آنچه در نظر آمد
دانه امل بود و آسیا کف افسوس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و اندوه شاعر اشاره دارد. او از خواب و خیال معشوقش صحبت میکند که در دلش حسرت و آرزو ایجاد کرده است. شاعر اشاره میکند که زندگی برایش شبیه شمعی است که در حسرت نور دیگر میسوزد. دل او تنها مکانی برای محبت است و در آینه زندگی، این محبت محبوس شده است. او همچنین به بیفایدگی و غبار سطحی زندگی اشاره دارد و به احساسات خود در برابر انفعال و موانع طبیعی پرداخته است. ایرادها و ناامیدیهای زندگی که باعث یأس او میشود نیز در این شعر دیده میشود. در نهایت، شاعر خود را در وضعیتی توصیف میکند که بین آرزوها و واقعیتهای زندگی در تلاش است.
هوش مصنوعی: اگر خوابم را خیال تو بگیرد، حسرتی بر بالین من خواهد ماند که مانند بال طاووس زیباست و در حسرت آن محبوس میشوم.
هوش مصنوعی: در این عالم، هیچ مانعی وجود نداشت و روشنایی دل ما مانند شمعی که در آرزوی یک فانوس میسوزد، به شدت دگرگون شده است.
هوش مصنوعی: دل یک نفس بیش نیست، پس چرا عشق این قدر در آن زندانی است و نمیتواند آزادانه به گردش بپردازد؟
هوش مصنوعی: معنای این بیت به بیان این نکته میپردازد که در زندگی بینتیجه، هیچ زیبایی و ظاهری وجود ندارد. رنگ حنا که به عنوان نشانهای از زیبایی در نظر گرفته میشود، در واقع تهمتی بر ناامیدی و حسرت است. بنابراین، در دامن بیفایده، نمیتوان انتظار زیبایی یا ارزش داشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که طبیعت اثرات منفی را از بین نبرد، ما تحت تأثیر خواهیم بود و آگاهی تو، همچون پردهای از حجاب، ما را از واقعیتهای عمیق تر دور میکند.
هوش مصنوعی: سر خود را از گریبان بیرون نکش که در این مجلس، دوربینهایی به چشم جاسوسان نظارهگر هستند و رازها را فاش میکنند.
هوش مصنوعی: به قدرت کوچک و کممقدار خود شک نکن، زیرا جغدی که در ظلمات مینشینید، فقط به خاطر گنجی که در دل زمین دارد، در آنجا زندگی میکند.
هوش مصنوعی: در دست داشتن گل و در عین حال ناراحتی از گذشتن بهار، نشانهای از این است که خیال و تصور بسیار قویتری از واقعیت دارد.
هوش مصنوعی: اگر گوشت و شنواهی وجود ندارد، صدای ناقوس که به مخالفت با صدای مؤذن میزند، کافی است.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالتی عاشقانه و در عین حال غمانگیز است. شخص در فصل بهار احساساتی شدید و نیز دیوانگی را تجربه میکند. این احساسات مثل گردبادی میچرخند و زیبایی و شکوهی را به تصویر میکشند که به طاووس شباهت دارد. در واقع، شاعر از زیبایی و پیچیدگی احساساتش سخن میگوید که در این حالت به اوج خود رسیدهاند.
هوش مصنوعی: بیدل در اینجا به وضعیت زندگی و دنیای اطراف خودش اشاره دارد و میگوید که هر چیزی که دیده، در واقع حاکی از امید و آرزوهای ناپالوده بوده است. آسیاب که نماد ناکامی و حسرت است، نشاندهنده ناامیدی از آنچه به دست آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چند نشینی به کلفت دل مأیوس
همچو دویدن به طبع آبله محبوس
ای نفس از دل برآر رخت توهم
خانهٔ آیینه نیست عالم ناموس
ریخت ندامت به دامنم دل پر خون
[...]
ای زده در عرش کبریا علم کوس
وی ز تو بانگ اذان و نغمه ناقوس
بنده فرمان تست دادگر روم
چاکر دربان تست پادشه روس
دشمن جاه تو مبتلاست شب و روز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.