گنجور

 
حاجب شیرازی

وقت صبوحست ای به جسم جهان روح

خیز که شد باز، باب میکده مفتوح

صبحک الله باکرامة والخیر

راح مروق بسیار و رایحه روح

مؤذن میخوارگان خروس خوش الحان

آیه قدوس خواند از پی سبوح

ناله شب زنده دار و آه سحرخیز

از دل خونین خوش است و سینه مجروح

نی نی خاک درتو حله جودیست

فایده حاصله مثلث بدوح

ای بت سرمست وی نگار قوی دست

ای دو جهان مادح و تو بر همه ممدوح

در شب میلاد شاه حاضر غائب

انجمن قدس راست شأن تو مطروح

ذکر جهان و جهانیان شده یکسر

این سخن جان فزا مفصل و مشروح

کعبه مقصود گشت قبله مسجود

مهد زمین از ظهور مهدی موعود

زد علم عدل یار باز به عالم

بر همه عالم فکنده پرتو پرچم

سر نهان آشکار گشت به دنیا

شاهد معنی ظهور کرد در این دم

محتسب عدل کرد شحنه انصاف

هفت قلم را به یک نظام منظم

از دم روح القدس دوباره عیان شد

طلعت عیسی به مهد دامن مریم

تافت ز نو، بر فلک ستاره موسی

نخوت فرعون شد ز تابش او کم

زآتش نمرود و قهر آتش شداد

رست رسول خدا خلیل مکرم

کشتی نوح است در برابر جودی

ماهی یونس پدید شد زدل یم

نی نی نوبت زن زمانه فرو کوفت

نوبت دولت به نام شاه معظم

مهدی هادی امام حاضر غائب

قائم دائم وصی آدم و خاتم

شد متولد زمام آن ولدی کش

قابله حوا و شوی قابله آدم

ابر هدایت چنان به کعبه ببارید

کاب زمیزاب ریخت در چه زمزم

ای تو بقوت به ممکنات مسلط

وی تو بقدرت به کائنات مسلم

در شب میلاد حضرت تو، به ایران

انجمنی کرده بزم قدس فراهم

انجمن قدسیان به مجلس قدس است

کش پی تعظیم گشته پشت فلک خم

از لب روحانیان عالم بالا

این سخن آید به گوش هوش دمادم

کعبه مقصود گشت قبله مسجود

مهد زمین از ظهور مهدی موعود

ساقی روحانیان عالم بالا

ریخت به ساغر شراب ناب تولا

از خم وحدت کشید ساغر اول

کرد ظهور دومت به کثرت اشیا

صبح به میخوارگان صلای صبوحی

داد، بغمز و برمز عشوه و ایما

اقترب الساعة الصبوح فقومو

کز دم روح الله است راح مصفا

صبح ازل گشت شام، شام ابد صبح

صبح دوم شد پدید از شب یلدا

صبح سعادت طلوع کرد زمشرق

شمس حقیقت نمود طلعت زیبا

صبح چنین ای ندیم باز چه خسبی

نوبت بیداری است و وقت تماشا

خیز که شمعی وجود یافت به عالم

خیز که شد ساعت ولادت مولا

خیز که نوبت زن زمانه فرو کوفت

نوبت دولت به نام داور دنیا

قائم موعود شهریار مظفر

مهدی هادی امام حی توانا

انکه بدین شعر دلکشش بسرایند

مجمع کروبیان عالم بالا

کعبه مقصود گشت قبله مسجود

مهد زمین از ظهور مهدی موعود

عرشه عرش است یا که روضه رضوان

خلوت قدس است یا مدینه ایمان

سینه سیناست یا که وادی ایمن

صحنه صنعاست یا که ساحت کنعان

بیت حرام است یا که بیت مقدس

مسجد اقصی است یا که معبد رهبان

محضر شیث است یا که مدرس ادریس

خیمه داود یا بساط سلیمان

خانقه عدل یا که مصطبه عشق

منزل جان است یاکه محفل جانان

بزم حقیقت و یا مقام طریقت

عالم معنی است یا قلمرو عرفان

باغ ارم یا فزای خلد مخلد

جنت شداد یا حدیقه رحمان

تبت تاتار یا که خلخ فرخار

کشور چین است یا طراز بدخشان

کاخ خورنق و یا که صرح ممرد

جرگه بهرام یا که خرگه نعمان

قطعه شعر است یا که آیه منزل

صفحه نصر است یا که سوره فرقان

صفحه ارژنگ یا که کبک دساتیر

نامه زید است یا نصایح لقمان

سوره نور است یا تلاوت تورات

نغمه انجیل یا قرائت قرآن

مصرع هر بیت تیر دیده دجال

مطلع هر شعر تیغ تارک شیطان

آن شب قدری که قر اوست معظم

هست شب نیمه مبارک شعبان

انجمنی کرده ماه انجمنی را

انجمنی چون فلک زانجم تابان

انجمنی این چنین تمام سخن سنج

انجمنی این چنین تمام سخندان

انجم این انجمن تمام غزل گو

انجم این انجمن تمام غزل خوان

انجم این انجمن مسلم آفاق

انجم این انجمن مشخص دوران

انجم این انجمن خلاصه کونین

انجم این انجمن سرآمد کیهان

انجم این انجمن مدیر زمانه

انجم این انجمن مؤید ایران

انجم این انجمن تمام سرایند

این سخن جان فزا چو بلبل دستان

کعبه مقصود گشت قبله مسجود

مهد زمین از ظهور مهدی موعود

شمس حقیقت امام حاضر غائب

در خور حمد و ثنا و مدح و مناقب

خدمت اوراست جبرئیل مواظب

درگه اوراست روح قدس مراقب

رتبت درگاه او سپهر مطبق

قبه خرگاه او نجوم ثواقب

آدم و نوح و خلیل عیسی و موسی

راجل و راکب ورا دوان به مواکب

در شب میلاد با سعادت او شد

اختر دجال شوم ساقط و خائب

اوست چه شهباز و خلق جمله چه عصفور

اوست چه ضرغام و جیش خصم ثعالب

ای همه مقهور و تو بر همه قاهر

وی همه مغلوب و تو بر همه غالب

مدح سرای تو عالمند ولیکن

گوی سعادت ربوده از همه «حاجب »

کعبه مقصود گشت قبله مسجود

مهد زمین از ظهور مهدی موعود

ای زده در عرش کبریا علم کوس

وی ز تو بانگ اذان و نغمه ناقوس

بنده فرمان تست دادگر روم

چاکر دربان تست پادشه روس

دشمن جاه تو مبتلاست شب و روز

بر، سل و دق بضرع سکته و کابوس

کوی تو خلد مخلد است به تحقیق

دشمن تو مارملک چون پر طاووس

ای خلف ارشد ستوده آدم

سنگ قصاصش بزن به سینه ناموس

عصر ظهور تو گشت بر همه عالم

روز قیام تو گشت بر همه محسوس

ای شه آفاق گیر عصر ظهور است

چند نهی ملک و دین به دشمن منحوس

آی و به یادآور آن زمان که شه دین

جد گرامت شدی ز یاران مأیوس

یکه و تنها میان لشگر کفار

نه پسر و نه پدر نه یار و نه مأنوس

تشنه لب و داغدار زخم فراوان

مرهم او تیغ تیز و غلغله کوس

تشنگیش زد شرر به عالم هستی

آبش باران تیر شد به صد افسوس

ذکر ملائک شد است این سخن من

هر که بخواند شود ز حادثه محروس

کعبه مقصود گشت قبله مسجود

مهد زمین از ظهور مهدی موعود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode