بیخودی امشب پر و بال فغانی میشود
گر ندارد مدعا باری بیانی میشود
هیچ وضعی درطریق جستجوبیکارنیست
پای خوابآلود هم سنگ نشانی میشود
نشئهٔ تسلیم حاصلکنکه مشتی خاک را
باد هم گر می برد تخت روانی می شود
موج این دریا به سعی ناخدا محتاج نیست
کشتی ما را شکستن بادبانی میشود
چون لطافت تهمتآلود کدورت شد بلاست
سایهٔ بال پری کوه گرانی میشود
رخ مپوش از من که چشم حسرت آهنگ مرا
هر سر مژگان پر و بال فغانی میشود
عاجزم چندانکه در عرض ضعیفیهای من
ناله گر باشد نگاه ناتوانی میشود
گر چنین باشد فشار حسرت بال هما
مغزها آخر ز خشکی استخوانی میشود
بسکه گرمیهای صحبت پرفشان وحشت است
آتش این کاروان هم کاروانی میشود
راحت جاوید در ضبط عنان آرزوست
بال و پرگر جمع گردد آشیانی میشود
سیر حق بیدل بقدر ترک اسباب است و بس
سوی او از هرچه برگردی عنانی میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دم به دم در عاشقی دل را زیانی میشود
هر زمان از عمر من آخر زمانی میشود
دل اسیر خردسالی گشت و این چرخ کهن
پیر میسازد مرا تا او جوانی میشود
روز اول چون نهاد انگشت بر لوح و قلم
[...]
هر زمان در فتنه خوش نامهربانی میشود
این همه غوغا برای نیمجانی میشود
عشق باغ دلنشین دارد، که مرغ دل در او
گر نشیند بر گیاهی ، آشیانی میشود
هرکه بنشیند به طرف خوان گردشهای دهر
[...]
خستگان را ناوکش آرام جانی میشود
سینه را پیکان او راز نهانی میشود
بس که از سوز درون نم در نهاد من نماند
در گلو هر قطره اشکم استخوانی میشود
شمع گر همقامتت شد، کو میان لاغرش
[...]
یک دل روشن نگهبان جهانی میشود
عصمت یوسف حصار کاروانی میشود
قطره تا دارد نظر بر خویش گرداب فناست
از خودی چون رست بحر بیکرانی میشود
نفس ظالم میشود مظلوم در پیرانهسر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.