به نظم عمرکه سر تا سرش روانی بود
خیال هستی موهوم سکتهخوانی بود
چه رنگها که ندادم به بادپیمایی
بهار شمع در این انجمن خزانی بود
نیافت عشق جفاپیشه قابل ستمی
همیشه بسمل این تیغ امتحانی بود
هنوزآن پری ازسنگ فرق شیشه نداشت
که دل شررکده ی چشمک نهانی بود
بهکام دل نگشودیم بال پروازی
چو رنگ، هستی ما گرد پرفشانی بود
پس از غبار شدن گشت اینقدر معلوم
که بار ما همه بر دوش ناتوانی بود
به خاک راه تو یکسان شدیم و منفعلیم
که سجده نیز درین راه سرگردانی بود
طراوت گل اظهار شبنمی میخواست
ز خجلت آب نگشتن چه زندگانی بود
علم به هرزهدرایی شدیم ازین غافل
که صد کتاب سخن محو بیزبانی بود
تلاش موج درتن بحر هیچ پیش نرفت
گهر دمیدن ما پاس بیکرانی بود
جهان گذرگه آیینه است و ما نفسیم
تو هم چو ما نفسی باش اگر توانی بود
فریب معرفتی خورده بود بیدل ما
چو وارسید یقینها همه گمانی بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هنوز برگ گل عارض ارغوانی بود
هنوز صاف قدح آب زندگانی بود
هنوز باغ حیات و هنوز راغ وجود
در ابتدای دم دولت جوانی بود
چو شمع گرمی آن بیوفا زبانی بود
شکفتگیش گل کینه نهانی بود
ز زهر فرقت احباب کم نشد تلخی
اگر چه عمری در شهد زندگانی بود
بگرد میکده ها گردم و نمی یابم
[...]
اگر چه روی من از درد زعفرانی بود
خمیرمایه صد رنگ شادمانی بود
ز خشک مغزی پیری مرا یقین گردید
که در سیاهی مو آب زندگانی بود
فغان که جامه فانوس شمع هستی من
[...]
بهکویدوستکه تکلیف بینشانی بود
غبار گشتنم اظهار سخت جانی بود
ز ناتوانی شبهای انتظار مپرس
نفس کشیدن من بی تو شخکمانی بود
گذشتم از سر هستی به همت پیری
[...]
اگر حجاب دویی از میانه برخیزد
یقین که ناظر نور لقا توانی بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.