گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بیدل دهلوی

اینکه طاقت‌ها جوانی می‌کند

ناتوانی‌، ناتوانی می‌کند

گر همه خاک از زمین‌گردد بلند

بر سر ما آسمانی می‌کند

بسکه فطرتها ضعیف‌ افتاده است

تکیه بر دنیای فانی می‌کند

نیست‌کس اینجاکفیل هیچکس

زندگی روزی‌رسانی می‌کند

عصمت از تشویش دنیا جستن است

نفس را این قحبه، زانی می‌کند

در تب و تاب نفس پرواز نیست

سعی بسمل پرفشانی می‌کند

قید هستی پاس ناموس دل است

بیضه‌داری آشیانی می‌کند

از چه خجلت صفحه‌ام آتش زند

چون عرق داغم روانی می‌کند

هرکه را دیدم درین عبرت‌سرا

بهر مردن زندگانی می‌کند

بی دماغم‌، غیر دل زین انجمن

هرچه بردارم گرانی می‌کند

آنقدر از خود به یادش رفته‌ام

کاین جهانم آنجهانی می‌کند

هیچ می‌دانی که‌ام ای بی‌خبر

شاه ما را پاسبانی می‌کند

کلک بیدل هرکجا دارد خرام

سکته هم ناز روانی می‌کند

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
مولانا

عشق اکنون مهربانی می‌کند

جان جان امروز جانی می‌کند

در شعاع آفتاب معرفت

ذره ذره غیب دانی می‌کند

کیمیای کیمیاسازست عشق

[...]

سعدی

هر که بی او زندگانی می‌کند

گر نمی‌میرد گرانی می‌کند

من بر آن بودم که ندهم دل به عشق

سروبالا دلستانی می‌کند

مهربانی می‌نمایم بر قدش

[...]

آشفتهٔ شیرازی

خضر گر خوش زندگانی می‌کند

زندگانی جاودانی می‌کند

گر ببیند ساعد و تیغ تو را

کی به کشتن سرگرانی می‌کند

غمزه تو در نگاهش مضمر است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه