اینکه طاقتها جوانی میکند
ناتوانی، ناتوانی میکند
گر همه خاک از زمینگردد بلند
بر سر ما آسمانی میکند
بسکه فطرتها ضعیف افتاده است
تکیه بر دنیای فانی میکند
نیستکس اینجاکفیل هیچکس
زندگی روزیرسانی میکند
عصمت از تشویش دنیا جستن است
نفس را این قحبه، زانی میکند
در تب و تاب نفس پرواز نیست
سعی بسمل پرفشانی میکند
قید هستی پاس ناموس دل است
بیضهداری آشیانی میکند
از چه خجلت صفحهام آتش زند
چون عرق داغم روانی میکند
هرکه را دیدم درین عبرتسرا
بهر مردن زندگانی میکند
بی دماغم، غیر دل زین انجمن
هرچه بردارم گرانی میکند
آنقدر از خود به یادش رفتهام
کاین جهانم آنجهانی میکند
هیچ میدانی کهام ای بیخبر
شاه ما را پاسبانی میکند
کلک بیدل هرکجا دارد خرام
سکته هم ناز روانی میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر شبم عشق امتحانی میکند
پاسبان را پاسبانی میکند
عشق اکنون مهربانی میکند
جان جان امروز جانی میکند
در شعاع آفتاب معرفت
ذره ذره غیب دانی میکند
کیمیای کیمیاسازست عشق
[...]
هر که بی او زندگانی میکند
گر نمیمیرد گرانی میکند
من بر آن بودم که ندهم دل به عشق
سروبالا دلستانی میکند
مهربانی مینمایم بر قدش
[...]
خضر گر خوش زندگانی میکند
زندگانی جاودانی میکند
گر ببیند ساعد و تیغ تو را
کی به کشتن سرگرانی میکند
غمزه تو در نگاهش مضمر است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.