اول ،در عدم، دهنت باز میکند
تاکاف و نون تهیهٔ آواز میکند
آهنگ صور خیز تو در هر نفس زدن
ساز هزار عالم ناساز میکند
هرگاه میدهی به زبان رخصت سخن
جبریل بال میزند و ناز میکند
نیرنگ اعتبار بهار تجددت
با هم چه رنگها که نه گلباز میکند
شام ابد به جیب تو سر میبرد فرو
صبح ازل زتو سخن آغاز میکند
هر رنگ و بو که میدمد از نوبهار صنع
آیینهٔ خیال تو پرداز میکند
گر فطرت تو پر نزند در فضای قدس
خاک فسرده راکه فلکتاز میکند
زین باغ نی دمیدن صبحی و نی گلیست
سحرآفرین تبسمت اعجاز میکند
این عرصه تا کجا نشود پایمال ناز
رخش تعین تو تک و تاز میکند
روز و شبی در انجمن اعتبار نیست
چشم تو میزند مژه و باز میکند
بیدل تآملی که در این گلشن خیال
رنگ شکستهٔ تو چه پرواز میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهباز دولت تو که پرواز میکند
خود صبر کن که چشم کنون باز میکند
عاشق کجا به شکوه دهن باز میکند
این کبک خنده بر رخ شهباز میکند
تمکین ترا به جاست ز سنگیندلان که حسن
در دامن تو تربیت ناز میکند
از خون دل همیشه نگارین بود کفش
[...]
لعلش که کار بوسه به انداز میکند
دل را کباب شعلهٔ آواز میکند
[در] چشم عاشقان حقیقت شعار چرخ
خاکستر است آینهپرداز میکند
از بس که ناز بر سر هم جمع کرده است
[...]
ساقی ز جام کشف از این راز میکند
کابواب خیر پیر مغان باز میکند
منصوروار میکشدش بر فراز دار
آن را که میر عشق سرافراز میکند
مردود هر در است و بود خار هر نظر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.