فلک به آبله خار دیده میماند
زمین به دامن در خون کشیده میماند
طراوت از ثمر آسمانیان رفته است
ترنج ماه به نار کفیده میماند
زمین ساکن و خورشید آتشین جولان
به دست و زانوی ماتم رسیده میماند
نه سبزهاش به طراوت نه لالهاش به صفا
فضای باغ به کشت چریده میماند
شکفته چون شوم از بوستان که لاله وگل
به سینههای جراحت رسیده میماند
ز رشتههای سرشکم که چشم بد مرساد
زمین به صفحه مسطر کشیده میماند
مگر همای سعادت هوای من دارد
که دل به طایر شهباز دیده میماند
ز آب چشم که این تاک سبز گردیده است
که این شراب به خون چکیده میماند
کمند حادثه را چین نارسایی نیست
رمیدنی به غزال رمیده میماند
گلی که دیده شبنم به خون نشسته اوست
به پشت دست ندامت گَزیده میماند
ز روی لاله ازان چشم برنمیدارم
که اندکی به دل داغ دیده میماند
چو تیر راست روان بر زمین نمیمانند
عداوتی به سپهر خمیده میماند
تمتع از رخ گل میبرند دیدهوران
به عندلیب گلوی دریده میماند
ز بس که آبله دل ز هم نمیگسلد
نفس به رشته گوهر کشیده میماند
سخنشناس اگر در جهان بود صائب
مرا کدام غزل از قصیده میماند
جواب آن غزل است این که گفت عارف روم
خزان به گونه هجران کشیده میماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بهشت عدن به حسن رسیده میماند
بهار خلد به خطّ دمیده میماند
بهوشتر ز حبابی، به مجلس تو چرا
حدیث شکوة ما ناشنیده میماند!
حیا ز شرم تو خوی گشت و در بهار خطت
[...]
فلک به قامت پیر خمیده می ماند
جهان بدیهه تاراج دیده می ماند
نهال گر به نظر نیزه است خون آلود
به باغ سرو به تیر خزیده می ماند
کدام صید گشادست سینه را چو هدف
[...]
بهار عمر به صبح دمیده میماند
نفس به وحشت صید رمیده میماند
نسیم عیش اگر میوزد درین گلشن
به صیت شهپر مرغ پریده میماند
به هرچه دیده گشودیم موج خون، گل کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.