فلک به قامت پیر خمیده می ماند
جهان بدیهه تاراج دیده می ماند
نهال گر به نظر نیزه است خون آلود
به باغ سرو به تیر خزیده می ماند
کدام صید گشادست سینه را چو هدف
که ابرویش به کمان کشیده می ماند
ز جوش لاله و گل باغ شد چنان گلگون
که برگ تاک به دست بریده می ماند
ز بس که اهل جهان خون یکدگر خوردند
سر سپهر بنار مکیده می ماند
به دست سبزخطان جام لاله گون در باغ
به چشم آهوی سنبل چریده می ماند
زمانه آب طراوت ز جوی گلشن برد
زمین باغ به جیب دریده می ماند
درون جامه رنگین خویش دنیا دار
به کرمهای بریشم تنیده می ماند
مکن نصیحت دنیا به مردم ای واعظ
که این سخن به حدیث شنیده می ماند
دلم زیاد قفس سیدا ملول شد
به مرغ خانه صیاد دیده می ماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فلک به آبله خار دیده میماند
زمین به دامن در خون کشیده میماند
طراوت از ثمر آسمانیان رفته است
ترنج ماه به نار کفیده میماند
زمین ساکن و خورشید آتشین جولان
[...]
بهشت عدن به حسن رسیده میماند
بهار خلد به خطّ دمیده میماند
بهوشتر ز حبابی، به مجلس تو چرا
حدیث شکوة ما ناشنیده میماند!
حیا ز شرم تو خوی گشت و در بهار خطت
[...]
بهار عمر به صبح دمیده میماند
نفس به وحشت صید رمیده میماند
نسیم عیش اگر میوزد درین گلشن
به صیت شهپر مرغ پریده میماند
به هرچه دیده گشودیم موج خون، گل کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.