پیکرم چون تیشه تا از جان کنی یاد آورد
سر زند بر سنگی و پیغام فرهاد آورد
لب بهخاموشی فشردم نالهجوشید ازنفس
قید خودداری جنون بر طبع آزاد آورد
در شهادتگاه بیباکی کم از بسمل نیام
بشکنم رنگیکه خونم را به فریاد آورد
هوش تا گیرد عیار رنگی از صهبای من
شیشهها میباید از ملک پریزاد آورد
بسکه در راهتکمین انتظارم پیرکرد
مو سپیدی نقش من بر کلک بهزاد آورد
چون پر طاووس میباید اسیر عشق را
کز عدم گلدستهواری نذر صیاد آورد
تحفهٔ ما بیبران غیر از دل صد چاک نیست
شانه میباشد رهآوردیکه شمشاد آورد
عشق را عمریست با خلق امتحان همت است
عالمی را میبرد مجنون که فرهاد آورد
از تغافل های نازش سخت دور افتادهایم
پیش آن نامهربان ما را که در یاد آورد
تا سپند ما نبیند انتظار سوختن
چون شرر کاش آتش ازکانون ایجاد آورد
انفعالم آب کرد ای کاش شرم احتیاج
یک عرقوارم برون زین خجلتآباد آورد
بیدل از سامان تحصیل نفس غافل مباش
میبرد با خویش آخرهرچه را باد آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و دردهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر با تصویرسازیهای زیبا، از تیشه و خون گرفته تا پر طاووس و گلدسته، به بیان تجربیات و مصائب عاشقانهاش میپردازد. او به وصال و فاصله، انتظار و ناامیدی، و امتحانات عشق اشاره میکند و تأکید میکند که عشق به نوعی در زندگی آنها نقش اساسی دارد. در نهایت، شاعر نسبت به احتیاج و شرم ناشی از آن تأمل میکند و از غفلت در کیمیاگری زندگی هشدار میدهد.
هوش مصنوعی: بدن من مانند تیشهای است که وقتی از جانم جدا شود، یاد و خاطرهام زنده خواهد شد و پیامم را بر روی سنگی باقی خواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: زمانی که سکوت کردم، درد و نالهای از درونم برخواست. بیاختیاری در برابر احساساتم باعث شد تا روح آزاد و رها شود.
هوش مصنوعی: من در جایی که باید شجاعانه بجنگم، همچون کسی که به دار آویخته شدهام، احساس کنم که اگر رنگی را بشکنم، خونم به فریاد میآید.
هوش مصنوعی: برای اینکه هوش و ذکاوت به رنگ تازهای برسد، باید از می شراب من شیشههایی از سرزمین پریان بیاورند.
هوش مصنوعی: انتظار زیاد در راه تو به قدری مرا پیر کرده که موهایم سفید شده و به نوعی تصویر من را به الهام از آثار بهزاد تبدیل کرده است.
هوش مصنوعی: چون پر طاووس، زیبا و دلانگیز است، عشق هم مانند آن، فرد را مجذوب و اسیر میکند. عشقی که از عدم و هیچ به وجود آمده، همچون گلدستهای ارزشمند، توجه صیاد را جلب مینماید.
هوش مصنوعی: هدیهای که ما میآوریم، تنها یک دل پارهپاره است و آنچه بهعنوان شانه به همراه داریم، چیزی جز نتیجهٔ کارهای شمشاد نیست.
هوش مصنوعی: عشق همیشه با آزمایش و تلاش همراه است و کسی که واقعا به عشق میورزد، میتواند جهان را تحت تأثیر قرار دهد، همانطور که مجنون عشق لیلی را بهجا آورد و فرهاد نیز به خاطر عشق به شیرین، کوه را کند.
هوش مصنوعی: از بیتوجهیهای زیبا و دلربایش بسیار دور شدهایم. او که در خاطر ما نیست، همان نامهربان است.
هوش مصنوعی: تا وقتی که آتش به بخاری نرسد، نباید انتظار سوختن داشت. ای کاش آتش از منبع اصلی خود به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: من احساس زیبایی دارم، ای کاش که شرم و خجالت از نیازم به اندازهای باشد که مرا از این وضع خجلتآور نجات دهد.
هوش مصنوعی: از بهبودی و تعالی نفس غافل نباش، چرا که باد میتواند هر آنچه را که میخواهد با خود ببرد و تو را از دست بدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۲
لب بهخاموشی فشردم نالهجوشید ازنفس
قید خودداری جنون بر طبع آزاد آورد
آفرین طغرل برین مصرع که بیدل گفته است
قید خود داری جنون بر طبع آزاد آورد
چون شمالی باد بوی بید و شمشاد آورد
بوی او زلفین دلبند مرا یاد آورد
بر نمی تابد دلم، پس مانده پرویز را
گنج باد آورد می خواهم اگر باد آورد
بس که آن بدخو مرا بی بهره می خواهد ز وصل
می کند خود را فرامش، گر ز من یاد آورد
آتش عشق که خاکم تحفه بر باد آورد
ننگ هستی آبروی نیستی یاد آورد؟!
خامه میلغزد ز دستش از کمال لاغری
صورت ما بر قلم هرگه که بهزاد آورد
حلقه کن دام امید از حلقه گیسوی او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.