ای چشم تو مهمیز جنون وحشیِ رم را
ابروی تو معراجِ دگر پایهٔ خم را
گیسوی تو دامیست که تحریر خیالش
از نال به زنجیر کشیدهست قلم را
با این قد و عارض به چمن گر بخرامی
گُل تاج به خاک افکنَد و سرو عَلم را
اسرار دهانت به تأمل نتوان یافت
از فکرْ کسی پینبَرَد راه عدم را
عمریست که در عالمِ سودای محبت
از نالهٔ من نرخ بلندست الم را
چندان نرمیدم ز تعلق که پس از مرگ
خاکم به برِ خویش کِشد نقش قدم را
از آهِ اثرباختهام باک مدارید
تیغم عوض خون همهجا ریخته دم را
مینای من و الفت سودای شکستن
حیف است به یاقوت دهم سنگ ستم را
تا چند زنی بالِ هوس در طلبِ عیش
هشدار که از کف ندهی دامن غم را
یک معنی فردیم که در وهم نگنجد
هرگه به تأمل نِگری صورت هم را
خورشید ز ظلمتکدهٔ سایه برون است
تاکی ز حدوثْ آینه سازید قِدَم را
بیدل چو خَزَف سهل بود گوهر بیآب
از دیدهٔ تَر قطع مکن نسبت نم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی محبوب میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و تشبیهات هنرمندانه، به جذابیت چشمان محبوب، ابرو، و گیسوی او اشاره میکند و این ویژگیها را به عناصر طبیعی مانند گل و سرو تشبیه میکند. او از احساسات عمیق خود در عشق، ناامیدی و غم صحبت میکند و تأکید میکند که در زندگی، عشق و محبت باعث رنج و نالههای او شده است. در انتها، شاعر به ناپایداری زندگی و مشکلاتی که در پی عشق وجود دارد، اشاره میکند و از این مینویسد که همچنان به این عشق ادامه میدهد، حتی اگر به قیمت از دست دادن خود باشد.
هوش مصنوعی: ای چشم تو همچون مهمیز، جنون آتشین و سرکش را به حرکت درمیآورد و ابروی تو، مانند معراجی، زیباییهای جدیدی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: زلف تو همچون دامی است که به خاطر زیباییات، قلم را به نوشتن وادار کرده و آن را در بند کرده است.
هوش مصنوعی: اگر با این قامت و زیبایی خود در چمن قدم بزنی، گلها به زمین خواهند افتاد و درختان سرو همچون پرچم به اهتزاز در خواهند آمد.
هوش مصنوعی: رازهای زبان تو را نمیتوان به سادگی درک کرد، زیرا هیچکس از طریق تفکر نمیتواند به دنیای عدم و نیستی پی ببرد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در دنیای عشق و عاشقی هستم و در این مدت درد و نالهی من به اندازهای است که کسی نمیتواند ارزش و عمق آن را بفهمد.
هوش مصنوعی: به اندازهای درگیر مسائل دنیا و وابستگیها نبودم که پس از مرگ، خاک من تصویر قدمهایم را به آغوش خود بکشاند.
هوش مصنوعی: نگران نباشید که من تحت تاثیر غم و اندوه خود هستم، زیرا تیغهام به جای خون در همه جا، تنها نفس کشیدن را پخش کرده است.
هوش مصنوعی: عشق و دلبستگی من به مینا، آرزوی شکستن را در دل دارد. حیف است که به یاقوت بیاورم سنگی از ستم و سختی.
هوش مصنوعی: چقدر همچنان در پی لذایذ باشید، مراقب باشید که مبادا دامن غم را از دست بدهید.
هوش مصنوعی: ما وجودی داریم که در تصورات نمیگنجد و هر زمان که با دقت به یکدیگر نگاه کنیم، زوایای جدیدی از حقیقت خود را مییابیم.
هوش مصنوعی: خورشید از تاریکیها و سایهها بیرون آمده است. تا چه زمانی باید قدمهایش را در آینه خیال بسازد و به وجود بیاورد؟
هوش مصنوعی: بیدل مانند یک سنگ قیمتی است که در آن، آب و درخشندگی وجود ندارد. پس به اشک و قطرات چشمانت وابسته نباش، چرا که آنها نمیتوانند ارزش واقعی تو را نشان دهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
امروز نشاطی است فره فضل و کرم را
و امروز وفاقیست عجب تیغ و قلم را
زیرا که در او بر شرف گوهر آدم
تقدیر همی وقف کند عرض حشم را
منصور سعید آنکه به انعام و به افضال
[...]
ای قاعدهٔ تازه ز دست تو کرم را
وی مرتبهٔ نو ز بنان تو قلم را
از سحر بنان تو وز اعجاز کف تست
گر کار گذاریست قلم را و کرم را
تقدیم تو جاییست که از پس روی آن
[...]
ای بر گل روی تو حسد باغ ارم را
بت کیست که سجده نکند چون تو صنم را
خورشید نهد غاشیه حکم تو بر دوش
در موکب حسنت مه استاره حشم را
در جیب چمن باد صبا مشک فشاند
[...]
دوش از در میخانه بدیدیم حرم را
می نوش و ببین قسمت میدان کرم را
فرمان خرد بر دل هشیار نویسند
حکمی نبود بر سر دیوان قلم را
ای مست گر افتی به سر تربت شاهان
[...]
ای قافلهسالار، غمت راه عدم را
وی سلسله جنبان خم زلف تو ستم را
افسونگر عشق تو ندانم به چه حکمت
سرمایهٔ آسودهدلی کرده الم را
هرگه گذری از در بتخانه خرامان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.