ای دل نه سنگ خاره ای! آخر فغان کجاست؟
وی دیده گر نسوختی اشگ روان کجاست؟
ای جان خسته! آن نفس نیم سرد کو؟
وان ناله ها که اید ازو بوی جان کجاست؟
ای صبر سر گرفته! اگر زنده ای هنوز
از سوز سینه نوحه و از غم فغان کجاست؟
ای عقل مختصر! تو ز محنت امان مجوی
خود جسته گیر در همه عالم امان کجاست؟
ای روز! اگر تو همدم و همدرد ما شدی
چشمی پر آب از دم آتش فشان کجاست؟
ای شب! اگر پلاس نپوشیده ای به سوگ
لبهای خشک و گونه چون زعفران کجاست؟
بس بر هم است و تیره جهان ای چه واقعه است؟
آن عیش و خوشدلی که بد اندر جهان کجاست؟
عالم سیاه ماند مگر صبحدم بسوخت
ور نه ز نور در همه عالم نشان کجاست؟
ای آسمان شوخ سیه دل بگوی هین!
کانکس که بد به قدر به از آسمان کجاست؟
وی روزگار سنگدل سفله! باز گوی
کان میوه دل شه صاحبقران کجاست؟
ای دهر دون پرست! بدان تا چه کرده ای؟
در کینه که رفته و خون که خورده ای؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این قطعه به غم و اندوه عمیق خود اشاره میکند و از احساساتش سخن میگوید. او با ناله و فریاد از کمبود عشق و همدلی در زندگی شکایت میکند. سوالاتی را مطرح میکند دربارهی درد و رنجی که احساس میکند و جستجوی آرامش و امید در این جهان تاریک. او به موانع و مشکلات زندگی اشاره میکند و از عدم وجود شادی و خوشحالی در دنیای اطرافش صحبت میکند. در نهایت، او به نقد روزگار و زمانهای که در آن زندگی میکند، میپردازد و به تلخی و کینههایی که در دلها وجود دارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای دل، تو که مانند سنگ سخت نیستی! پس چرا صدای ناله و فریاد تو را نمیشنوم؟ و ای دیده، اگر تو نمیسوزی، پس اشکهایت کجا رفتهاند؟
هوش مصنوعی: ای جان خسته! آن نفس خنکی که میخواستی کجاست؟ و آن نالههایی که بوی زندگی میدهند کجاست؟
هوش مصنوعی: ای صبر! اگر هنوز زندهای، پس صدای غم و ناله و زاری کجاست؟
هوش مصنوعی: ای عقل کمحجم! در جستجوی آرامش از درد و رنج نباش، بلکه در تمام جهان به دنبال جایی برای پناهندگی و امنیت بگرد.
هوش مصنوعی: ای روز! اگر تو هم با ما همدرد و همدل شدهای، پس کجا میتوانیم چشمی پر از اشک را در کنار آتش فشان پیدا کنیم؟
هوش مصنوعی: ای شب! اگر به خاطر عدم شادی و غم، لباس سیاه نپوشیدهای، پس کجاست نشانههای سوگواری بر لبان خشک و گونههای زعفرانی؟
هوش مصنوعی: جهان پر از آشفتگی و تاریکی است، این چه اتفاقی رخ داده است؟ آن خوشی و شادی که در گذشته بود، اکنون کجاست؟
هوش مصنوعی: عالم در تاریکی باقی ماند تا صبح سپیده دم بیاید و روشن شود، و اگر نه، در همه جا باید نشانهای از نور وجود میداشت.
هوش مصنوعی: ای آسمان بازیگوش و دلگیر، به من بگو این کجا است که از آسمان هم بدتر به نظر میرسد؟
هوش مصنوعی: ای روزگار سخت و بیرحم! بگو ببینم، آن میوه دل شاه صاحبقران کجاست؟
هوش مصنوعی: ای روزگار پست! آگاه باش که چه کردهای؛ در کینهتوزی و خونریزی چه کارها که نکردهای؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل نه سنگ خاره ای! آخر فغان کجاست؟
وی دیده گر نسوختی اشگ روان کجاست؟
ای جان خسته! آن نفس نیم سرد کو؟
وان ناله ها که اید ازو بوی جان کجاست؟
ای صبر سر گرفته! اگر زنده ای هنوز
[...]
ای باغبان بگو که ره بوستان کجاست
در بوستان گلی چو رخ دوستان کجاست
وی دوستان چه باشد اگر آگهی دهید
کان سرو گلعذار مرا بوستان کجاست
تا چند تشنه بر سر آتش توان نشست
[...]
ای دل نه سنگ خارهای آخر فغان کجاست؟
وی شوخ دیده چشم سرشک روان کجاست؟
در خاکدان دهر دلی شادمان کجاست؟
یک دل که ایمنست ز غم در جهان کجاست؟
در گیر و دار فتنه دوران بسوختیم
داری خبر بگوی که: دارالامان کجاست؟
در صومعه چو جرعه ای از درد درد نیست
[...]
دینم ببرد آن بت و گوید که جان کجاست
ناصح که کرد منع دلم، این زمان کجاست
گفتی که جای یار مکن جز درون جان
ما فرق تا قدم همه یاریم، جان کجاست
چون شمع مردم از غم و اکنون که با توام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.