گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

شه زاده رفت شور به عالم درافگنید

وین طاس سرنگون فلک خرد بشکنید

خاتون هفت کشور و زهر ای هشت خلد

جان داد و دم شمرد شما دم چه می زنید؟

آخر نه این عزیزه جگر گوشه شه است؟

بی او زمانه را به جگر خون در افگنید

او شد به زیر خاک و شما نیز بعد ازو

هم خاک در دو دیده گردون پراکنید

ای روزگار کینه کش و چرخ خیره کش

هر دو به خون مرد و زن آلوده دامنید

آن طفل را که روی جهان را ندید سیر

با خاک دوستی چه دهید ار نه دشمنید؟

ای اختران روشن این چه واقعه است؟

تاریک شد جهان ز شما گرچه روشنید

خاتون خلد و رابعه روزگار کو؟

او در گل و شما ز چه در سبز گلشنید؟

خیزید جمله تا به دم گرم آتشین

آتش زنیم در فلک ار همدم منید

دردا! که شد سلاله خاتون به زیر خاک

در حضرت خدای جهان برد جان پاک