ما را که سر آمد جهانیم
وز دولت و ملک داستانیم
فرمانده خطه زمینیم
آرایش چهره زمانیم
بنگر که چگونه در زمانه
رنجور فراق دوستانیم
نی هیچ به کام خوش نشینیم
نی آتش دل فرو نشانیم
با این همه کز جلالت و قدر
انگشت نمای این و آنیم
گر گوی زنیم و اسب تازیم
ور باده خوریم و عیش رانیم
نه راحت آن و این بیابیم
نه لذت این و آن بدانیم
هر چند که کامران عصریم
هر چند که خسرو جهانیم
هر چند که از بزرگواری
بر قمه هفت آسمانیم
با غصه و فرقت عزیزان
جز نامه غمگنان نخوانیم
تا یاران از میانه رفتند
حقا که ز عیش بر کرانیم
اندر سر ما نشان پیری
زان نیست که پیر و ناتوانیم
غم موی سپید کرد اگر نی
داند همه کس که ما جوانیم
با این همه هم امیدواریم
کز لطف خدای درنمانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهندهی حس غم و فراق شاعر است. او از بالا بودن مقام خود و جاه و جلالش سخن میگوید، اما در عین حال احساس تنگی و غصه به خاطر دوری از دوستانش را بیان میکند. هر چند که به ظاهر، زندگی شاد و خوشی دارد، اما در درون، غم و اندوه دائمی وجود دارد. اگرچه زمان و سن جلوههای پیری را به او نشان میدهند، ولی او هنوز جوانی را در دل احساس میکند. با وجود همه این چالشها، شاعر هنوز به لطف خدا امیدوار است که وضعیتش بهتر شود.
هوش مصنوعی: ما دیگر به پایان زندگی خود رسیدهایم و از قدرت و سلطنت چیزی برایمان باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: ما سرپرست این سرزمین هستیم و چهره زمان را شکل میدهیم.
هوش مصنوعی: به تماشا بنشین که چگونه در این دوران سخت از دوری دوستان رنج میکشیم.
هوش مصنوعی: نه در آسودگی و خوشی زندگی میکنیم و نه میتوانیم آتش دلمان را فرونشانیم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به خاطر عظمت و مقام خود مورد توجه دیگران قرار داریم، اما هنوز به آنچه باید، نرسیدهایم.
هوش مصنوعی: اگر به بازی و سرگرمی بپردازیم و سوار بر اسب شویم، یا اینکه باده نوشیم و از زندگی لذت ببریم،
هوش مصنوعی: نه اینجا راحتی پیدا میکنیم و نه لذتِ اینجا و آنجا را درک میکنیم.
هوش مصنوعی: هر چند که در این زمان خوشبخت هستم و جایگاه خوبی دارم، اما در نهایت من هم مانند دیگران تحت تأثیر شرایط و چالشهای زندگی هستم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بر اساس بزرگواری، مقام و منزلتی بینهایت داریم، هنوز هم در مقام و جایگاه خود در آسمانها اگرچه قابل توجه است، اما نمیتوانیم خود را از تلاش و کوشش بینیاز بدانیم.
هوش مصنوعی: با دلتنگی و جدایی از عزیزان، جز نامههای غمانگیز چیزی نمیخوانیم.
هوش مصنوعی: وقتی دوستان و یاران از میان ما رفتند، واقعاً از شادی و سرخوشی فاصله گرفتهایم.
هوش مصنوعی: در ذهن ما، نشانهای از پیری وجود ندارد؛ این ناشی از آن است که ما پیر و ناتوان نیستیم.
هوش مصنوعی: اگر غم از سفیدی موهایم به وجود آمده، دیگران که از جوانی ما خبر دارند، این را نمیدانند.
هوش مصنوعی: با وجود تمام مشکلات و سختیها، هنوز هم امیدواریم که به لطف خدا از مسیر درست دور نشویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد در سر باغ تو جوانیم
آوخ همه رنج باغبانیم
ما آفت جان عاشقانیم
نی خانه نشین و خانه بانیم
اندر دل تو اگر خیال است
می پنداری که ما ندانیم
اسرار خیالها نه ماییم
[...]
ما هم ز پیت، چنانچه دانیم
جهدی بکنیم، تا توانیم!
ما از نو سخنور جهانیم
صاحب نظریم و نکته دانیم
سوز دل ما چو خط برآری
ما مردم نا نوشته خوانیم
چون نقش دهان تو معماست
[...]
ما زاده امر کن فکانیم
مقصود زمین و آسمانیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.