ما آفت جان عاشقانیم
نی خانه نشین و خانه بانیم
اندر دل تو اگر خیال است
می پنداری که ما ندانیم
اسرار خیالها نه ماییم
هر سودا را نه ما پزانیم
دلها بر ما کبوترانند
هر لحظه به جانبی پرانیم
تن گفت به جان از این نشان کو
جان گفت که سر به سر نشانیم
آخر تو به گفت خویش بنگر
کاندر دهن تو می نشانیم
هر دم بغل تو را گرفته
در راحت و رنج می کشانیم
تا آتش و آب و بادطبعی
ما باده خاکیت چشانیم
وان گاه دهان تو بشوییم
آن جا برسی که ما نهانیم
چون رخت تو در نهان کشیدیم
آنگه بینی که ما چه سانیم
چون نقش تو از زمین ببردیم
دانی که عجایب زمانیم
هر سو نگری زمان نبینی
پس لاف زنی که لامکانیم
همرنگ دلت شود تن تو
در رقص آیی که جمله جانیم
لب بر لب ما نهی تو بیلب
اقرار کنی که همزبانیم
ای شمس الدین و شاه تبریز
از بندگیت شهنشهانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و وجود عاشق و معشوق میپردازد. شاعر خود را آفت جان عاشقان میداند و تأکید دارد که فراتر از خانهنشینی و دنیاگری همیشه در دل عاشق حضور دارند. او از راز و خیالهای عاشقانه سخن میگوید و بیان میکند که دلها مانند کبوترانی هستند که به سمت عاشق پرواز میکنند. شاعر به درک عمیق عشق و ارتباطی که با جان معشوق دارد، اشاره میکند و اعلام میکند که هرچند در دنیای مادی حضور دارند ولی حقیقت و معنای وجودی آنها در بستر عشق است. در نهایت، به شمس الدین، که اشاره به معشوق اوست، میگوید که به سبب عشق و بندگی او، شأن و مقام بالایی دارند.
هوش مصنوعی: ما جان عاشقان را به شور و نشاط میآوریم و فقط به زندگی خانهنشینی و عافیتطلبی قانع نیستیم.
هوش مصنوعی: اگر در دل تو چیزی در ذهن داری، آیا فکر میکنی ما از آن بیخبریم؟
هوش مصنوعی: ما خود راز و خیالها نیستیم و نمیتوانیم هر اندیشه و خیالی را به وجود بیاوریم.
هوش مصنوعی: دلها مانند کبوترانی هستند که هر آن ممکن است به سمتی پرواز کنند.
هوش مصنوعی: بدن به روح گفت که از این علامت خستهام، روح پاسخ داد که به طور کامل با تو یکی میشویم.
هوش مصنوعی: در نهایت، به سخن خود توجه کن که ما آنچه در دهن تو میگیریم را در نظر خواهیم داشت.
هوش مصنوعی: هر لحظه در آغوش تو هستیم، در حالی که لذت و سختی را تجربه میکنیم.
هوش مصنوعی: به ما اجازه بده تا با طبیعت آتش، آب و باد، لذتهای خاکی و دنیاییات را بچشیم.
هوش مصنوعی: اگر در آن زمان دهان تو را بشوییم، به جایی خواهی رسید که ما مخفی هستیم.
هوش مصنوعی: زمانی که ما لباس تو را در خفا برداشتیم، آن وقت متوجه میشوی که ما چگونه هستیم.
هوش مصنوعی: وقتی که تصویر تو را از خاک پاک کردیم، میدانی که ما خود شگفتیهای زمان هستیم.
هوش مصنوعی: به هر طرف که بنگری، زمان را نمیبینی، پس به خودت نبال که ما وجودی فراتر از مکان داریم.
هوش مصنوعی: بدن تو در هماهنگی با احساساتت حرکت میکند و در این حالت، تو به زیبایی در رقص زندگی میکنی، زیرا تمام وجود من با توست.
هوش مصنوعی: وقتی که لبهایمان به هم نزدیک است، تو بدون اینکه کلامی بگویی، میتوانی به راحتی اعتراف کنی که ما همصحبت هم هستیم.
هوش مصنوعی: ای شمسالدین و شاه تبریز، ما از بندگی تو به مقام شاهان نائل آمدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ما را که سر آمد جهانیم
وز دولت و ملک داستانیم
فرمانده خطه زمینیم
آرایش چهره زمانیم
بنگر که چگونه در زمانه
[...]
شد در سر باغ تو جوانیم
آوخ همه رنج باغبانیم
برخیز که ما و تو چو جانیم
وز رازک همدگر بدانیم
ما هم ز پیت، چنانچه دانیم
جهدی بکنیم، تا توانیم!
ما از نو سخنور جهانیم
صاحب نظریم و نکته دانیم
سوز دل ما چو خط برآری
ما مردم نا نوشته خوانیم
چون نقش دهان تو معماست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.