گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

چادر و روی‌بند خوب نبود

زن چنان مستمند خوب نبود

جهل اسباب عافیت نشود

زن روبسته‌تربیت نشود

کار زن برتر است از این اسباب

هست‌یکسان‌حجاب‌ و رفع حجاب

ای که اصلاح کار زن خواهی

بی‌سبب عمر خوبشتن کاهی

زن از اول چنین که بینی بود

هیچ تدبیر، چاره‌اش ننمود

گر قوانین ما همین باشد

ابدالدهر زن چنین باشد

زن به قید حواس خمس دراست

زن نمودار سادهٔ بشر است

زن کتاب طبیعت ساده است

زن ز دستور حکمت آزاده است

زن اگر جاهلست اگر داناست

خودپسند است‌و خویشتن‌آراست

کار او با جمال و زیباییست

هنر و پیشه‌اش خودآراییست

گر نخواهی که بستن بنماید

به سرتوکه بیش بنماید

باید آزاد سازیش ز قفس

تا فرود آید از هوا و هوس

تو مپندار خوی منکر زن

رود ازبیم دوزخ از سر زن

زن به مردان دلیر باشد و چیر

بر خدا نیز هست چیر و دلیر

لابه وآه و اشگ و زاری او

هست هرجا سلاح کاری او

کار با این سلاح برنده

می کند با خدا و با بنده

زن خدا را ز جنس نر داند

در دلش لابه را اثر داند

زن که با شوی خودوفا نکند

از خدا نیز هم حیا نکند

علم‌های خیالی و نقلی

دوست دارد، نه فکری و عقلی

زن دانا اگر بود مغرور

شاید ار باشد از خیانت دور

دگر آن زن که آزموده بود

داستان‌ها بسی شنوده بود

سوم‌آن‌زن که‌هست‌شوهردوست

شوهرش نیز دل‌سپردهٔ اوست

چون‌ازین‌بگذری‌به‌دست‌قضاست

یند و اندرز و قیل‌و قال‌، هباست

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]