گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

بگرد ای جوهر سیال در مغز بهار امشب

سرت گردم‌ نجاتم ده ز دست روزگار امشب

بر یاران ترش‌روی آمدم زین تلخ‌کامی‌ها

ز مستی خندهٔ شیرین به رویم برگمار امشب

ز سوز تب نمی‌نالم طبیبا دردسر کم کن

مرا بگذار با اندیشهٔ یار و دیار امشب

هزاران زخم کاری دارم اندر دل ولی هر دم

ز یک زخم جگر ترساندم بیماردار امشب

گرم خون‌ از جگر بیرون زند نبود عجب زیرا

که ‌از خون ‌لب‌ به‌ لب گشته ‌است‌ این‌ قلب‌ فگار امشب

فنای سینه‌ر‌یشان گرمی ناب است ای ساقی

بده جامی و برهانم ز رنج انتظار امشب

شب‌ هجرانم‌ از جان‌ سیر کرد آن‌ زلف‌ پرخم کو

که در دامانش آویزم به قصد انتحار امشب

مده‌ داروی‌ خواب‌ ای‌ غافل‌ از شب‌ زنده‌داری‌ها

خوشم با آه آتشناک و چشم اشکبار امشب

اگر نالد «‌بهار» از زخم دل نالد، نه زخم سل

پرستاران ‌چه ‌می‌خواهید ازین ‌بیمار زار امشب

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
شمارهٔ ۱۱ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
امیرعلیشیر نوایی

به مستی در دلم گردد خیال روی یار امشب

که سازد هر زمان در گریه‌ام بی‌اختیار امشب

به حالم شمع را گر دل بسوزد گو سر خود گیر

که در هجران مرا تا صبحدم اینست کار امشب

خیال آن پری دارد بدان حالم که می‌خواهد

[...]

فضولی

مرا ای شمع میل گریه شد در هجر یار امشب

تو بنشین گریه دلسوز را با من گذار امشب

بیاد شمع رویش خواهم از سر تا قدم سوزم

برو ای اشک آب از آتش من دور دار امشب

فکندی وعده قتلم بفردا لیک می ترسم

[...]

بیدل دهلوی

ندانم بازم آغوش‌ که خواهد شد دچار امشب

کنارم می‌رمد چون پرتو شمع از کنار امشب

ز جوش ماهتاب این دشت و در کیفیتی دارد

که‌ گویی پنبهٔ میناست در رهن فشار امشب

ز استقبال و حال این امل‌کیشان چه می‌پرسی

[...]

قصاب کاشانی

چو رخ برتافت دیدم طره گیسوی یار امشب

چه‌ها دارد به سر این اختر دنباله‌دار امشب

خدا از فتنه‌های موج این طوفان نگه دارد

شدم دریا نشین از گریهٔ بی‌اختیار امشب

به قربان تو فردا فکر از خود رفتنی دارم

[...]

حزین لاهیجی

نباشد دل چرا از لطف یار، امّیدوار امشب؟

به راهش قاصدی دارم، چو چشم انتظار امشب

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه