روز بگذشت و شب تیره بگستردادیم
مسند از حجره به ایوان فکن ای نیکندیم
بادهٔ روشن نیک است همه وقت و سماع
ویژه اکنون که شب تیره بگسترد ادیم
گل اگر چند نمانده است فزون، لیک هنوز
مادرگلبن از زادن ناگشته عقیم
گل آذریون رخشنده به شب بر سر شاخ
من درو حیران چون در شجر نار، کلیم
چون نسیم آید گردد چو کمان شاخک بید
راست چون تیر شود باز چو بنشست نسیم
کرم شبتابک از آن تابش خود بیم کند
که به نتواند بودن به یکی جای مقیم
نیک بنگر به شب تیره دوان از پس روز
راست چونان که گدا بر اثر مرد کریم
بلعجب تعبیهای کرده به شب چرخ بلند
در شگفت آید زین بلعجبی مرد حکیم
نیمشب انجم افروخته بر چرخ چنانک
پارهها زاتش جسته به یکی تیره گلیم
وان بناتالنعش از دور بدان گونه همی
گرد هم خاموش اندر شده چون اهل رقیم
وان ستاره به فلک بر اثر دیو دوان
چون به آب اندر از بیم دوان ماهی سیم
کهکشان راست چو زربفتی بیرنگ وکهن
خود کهن بوده بدین گونه هم از عهد قدیم
تافته ماه و دم عقرب خمیده بر او
گوی و چوگان را ماند به کف شاه کریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف شب تار و زیباییهای آن میپردازد. او میگوید که شب تیرهای فرارسیده و برای بهتر گذراندن شب، باید از مسند خود بیرون آمده و به ایوان برویم. باده نوشیدن و سماع کردن در این شب زیبا مورد تأکید قرار میگیرد.
شاعر به تصویر گلها اشاره میکند که در فصل پاییز، زیباییهای خود را از دست دادهاند، اما هنوز هم جذاب و شگفتانگیز هستند. همچنین، او به حرکات نسیم و ویژگیهای کرم شبتاب اشاره میکند که به خاطر نور خود نمیتواند در یک مکان ثابت بماند.
شاعر به زیباییهای شب، ستارگان و دفعی که بین شب و روز وجود دارد، نیز میپردازد و تسلط شب بر روز را به تصویر میکشد. او با تعابیر زیبا شب را همچون گلیم تاریک و کهنهای توصیف میکند و در نهایت به تصویر ماه و ستارهها و مقایسه آنها با گوی و چوگان در دست پادشاه اشاره میکند. این شعر بیانگر زیباییهای شب و حیرت آن در برابر درک انسان است.
هوش مصنوعی: روز گذشت و شب تار فرا رسید. ما از اتاق به حیاط رفته و تخت را قرار دادیم. ای نیکوکار، این کار را انجام ده.
هوش مصنوعی: شراب زلال و خوشگوار همیشه خوب است، اما حالا که شب تاریکی همه جا را فرا گرفته، شنیدن موسیقی برای این لحظه خاص است.
هوش مصنوعی: گرچه گلها به پایان عمر خود نزدیک شدهاند و مدت زیادی از عمرشان نمانده است، اما هنوز گیاه مادر که گل را به وجود آورده، نتوانسته است دوباره شکوفا شود و باروری نداشته است.
هوش مصنوعی: شکوفههای زیبا و روشن در شب بر روی شاخه من mọن است و من در حیرتم، همچون کلیم (موسی) که در جلوی درخت آتشین ماند.
هوش مصنوعی: وقتی نسیم بوزد، شاخک بید مانند کمان راست میشود و زمانی که نسیم مینشیند، شاخک بید مانند تیر باز میشود.
هوش مصنوعی: کرم شبتاب به خاطر نورش نگران است که نمیتواند در یک مکان ثابت بماند.
هوش مصنوعی: به شب تاریک خوب نگاه کن، که نور روز راستین مانند گدایی است که در پی یک انسان بخشنده میدود.
هوش مصنوعی: عجب که آسمان، این ساز و کار عجیب را به وجود آورده است و مرد دانا از این شگفتی حیرت زده میشود.
هوش مصنوعی: در نیمه شب، ستارهها در آسمان میدرخشند، مانند اینکه شعلههای آتش به روی یک گلیم تار و تیره پاشیده شدهاند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف نوعی تجمع در دوردست اشاره دارد که در آن، دختران شب (یا دختران شبپیمای) در سکوت و آرامش به دور هم جمع شدهاند. آنها به گونهای قرار گرفتهاند که یادآور جمعیت گذشتگان یا کسانی هستند که در موقعیتی خاص و با حالتی بدون صدا و آرام حضور دارند. این تصویر به نوعی حس و حال خاصی را منتقل میکند که هم زمان با سکوت، بر دلنشینی و انسجام آن جمع تأکید دارد.
هوش مصنوعی: آن ستاره در آسمان به دنبال دیو در حال دویدن است، همانطور که ماهی نقرهای از ترس به زیر آب میرود.
هوش مصنوعی: کهکشان مانند پارچهای زربفتی بدون رنگ و کهن است که از زمانهای دور وجود داشته و همچنان به همان شکل باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به زیبایی و جذابیت ماه دارد که همچون تافتهای درخشان به نظر میرسد، و دم عقرب نیز که خمیده است، به نوعی فضایی پر رمز و راز و جذاب را ایجاد میکند. گویی این زیبایی و جذابیت در دستان پادشاهی نیکوکار و مهربان قرار دارد، که همچون گوی و چوگان، میتواند بر شرایط و رویدادها تسلط یابد. این تصویر نشاندهنده قدرت و نفوذ او در میان عناصر زیبایی و خطرات موجود است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
آفرین باد بر آن عارض پاکیزه چو سیم
و آن دو زلفینِ سیاه تو بدان شکل دو جیم
از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم
اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم
بینی آن قامتِ چون سرو خرامان در خواب
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.